کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هربذ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هربذ
لغتنامه دهخدا
هربذ. [ هَِ ب ِ ] (معرب ، اِ) هربد. یعنی مجاور آتشکده ٔ هنود یا مردم باقدر و عالم ایشان . (منتهی الارب ). نگهبانان آتشکده های هند و آنها براهمه اند و گویند بزرگان هند و علمای آن دیارند. (اقرب الموارد). || خادم آتشکده ٔ مغان . (منتهی الارب ). و گویند ...
-
جستوجو در متن
-
هربد
لغتنامه دهخدا
هربد. [ هَِ ب َ ] (اِ) خادم آتشکده باشد و قاضی گبران و آتش پرستان را نیز گویند و بعضی خداوند و حاکم آتشکده را هم گفته اند. (برهان ). هیربد. معرب آن هربذ است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به هیربد و هربذ و هرابذة شود.
-
هرابذ
لغتنامه دهخدا
هرابذ. [ هََب ِ ] (معرب ، اِ) ج ِ هیربذ. (المعرب جوالیقی ص 166). هرابذة. رجوع به هیربد، هربذ، هیربذ و هرابذة شود.
-
کی بشتاسب
لغتنامه دهخدا
کی بشتاسب . [ ک َ ب ِ ] (اِخ ) پادشاه کیانی ، و لقب او هربذ است یعنی عابد نار. (مفاتیح العلوم خوارزمی ، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
هرابذة
لغتنامه دهخدا
هرابذة.[ هََ ب ِ ذَ ] (معرب ، اِ) ج ِ هربذ. (منتهی الارب ). هیربدان . (یادداشت به خط مؤلف ). خادمان آتشگاهها در هند و آنان برهمنانند و دانشمندان و بزرگان آن دیارند و نیز گویند خادمان آتش مجوس اند. و این لغت فارسی است . (از اقرب الموارد). رجوع به هرب...
-
اصطخر
لغتنامه دهخدا
اصطخر. [ اِ طَ ] (اِخ ) قلعه ٔ اصطخر. بر وزن ومعنی استخر است که قلعه ٔ فارس باشد و آن تختگاه دارابن داراب است . (برهان ) (هفت قلزم ) (آنندراج ). نام شهر که قلعه ٔ فارس است ، معرب استخر که سابق گذشت . (ازلب الالباب ) (برهان ) (غیاث ). نام شهری از ولای...
-
گبر
لغتنامه دهخدا
گبر. [ گ َ ] (ص ، اِ) مغ.(جهانگیری ). آتش پرست . (برهان ) (انجمن آرا). مجوس . زرتشتی به دین : هربذ، مجاور آتش کده و قاضی گبران . (منتهی الارب ). بعقیده ٔ پورداود گبر از لغت آرامی هم ریشه ٔ «کافر» عربی مشتق است و امروزه در ترکیه (گور) گویندو آن اصلاً ...