کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هبه نامه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هبه نامه
لغتنامه دهخدا
هبه نامه . [ هَِ ب َ / ب ِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) بخشش نامه . (ناظم الاطباء). در اصطلاح ، قباله ای است که بر طبق آن ، واهب مالی یا چیزی را (عین موهوبه ) به متهب ببخشد. (از حقوق مدنی ، تألیف موسی عمید).
-
واژههای مشابه
-
هبة
لغتنامه دهخدا
هبة. [ هََ / هَِ ب ْ ب َ ] (ع مص ) بریدن چیزی را. (منتهی الارب ): هب السیف الشی ٔ هبة؛ برید شمشیر آن چیز را. (اقرب الموارد). || به حرکت درآوردن شمشیر چیزی را. جنبانیدن شمشیر چیزی را. (معجم متن اللغة). || جنبیدن و به حرکت درآمدن شمشیر. (معجم متن اللغة...
-
هبة
لغتنامه دهخدا
هبة. [ هََ ب ْ ب َ ] (ع اِ) یک مرتبه . یک بار. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): رایته هبة؛ دیدم او را یک بار در تمام عمر. (اقرب الموارد)(منتهی الارب ) (معجم متن اللغة). || ساعتی که از پگاه باقی باشد. || مدتی از روزگار. (اقرب الموارد) (مع...
-
هبة
لغتنامه دهخدا
هبة. [ هَِ ب ْ ب َ ] (ع مص )بانگ کردن تکه وقت گشنی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بانگ کردن برای گشنی . (معجم متن اللغة). || تیز شدن تکه برای گشنی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بهیجان آمدن برای گشنی . (معجم متن اللغة). || خواندن گشن را بگشنی . (...
-
هبة
لغتنامه دهخدا
هبة. [ هَِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمد الفخربن یوسف بن منصور. ملقب به بهاءالدین و معروف به ابن الفخر. از امرای دولت رسولی بود. در سال 790 هَ . ق . به امارت شهر زبید منصوب گشت و تا آخر عمر (796 هَ . ق .) در این سمت باقی بود. (اعلام زرکلی چ 2 ج 9 ص 55).
-
هبة
لغتنامه دهخدا
هبة. [ هَِ ب َ ] (ع اِ) عطیه و هدیه ای که خالی از غرض یا عوض باشد. (معجم متن اللغة). ج ، هِبات . (اقرب الموارد).
-
هبة
لغتنامه دهخدا
هبة. [ هَِب ْ ب َ ] (ع اِ) نوع . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد. || حال .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || نوع و هیئت از وزیدن باد. (ناظم الاطباء). حال وزش باد. (معجم متن اللغة). || روانی شمشیر و نیزه در ضریبه و درخش آن . گفته میشود: سیف ذوهبة. (ناظم ا...
-
هبه فراپذیرفتن
لغتنامه دهخدا
هبه فراپذیرفتن . [ هَِ ب َ / ب ِ ف َ پ َ رُ ت َ ] (مص مرکب ) اتهاب . (تاج المصادر بیهقی ). بخشش پذیرفتن . قبول هبه کردن .
-
هبه کردن
لغتنامه دهخدا
هبه کردن . [ هَِ ب َ / ب ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بخشیدن . (ناظم الاطباء). دادن . بذل کردن . و رجوع به هبه شود.
-
جستوجو در متن
-
بخشش نامه
لغتنامه دهخدا
بخشش نامه . [ ب َش ِش ْ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) هبه نامه . (آنندراج ). قباله ٔ بخشیدن مالی یا ملکی به کسی . (یادداشت مؤلف ).
-
بخشنامه
لغتنامه دهخدا
بخشنامه . [ ب َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) حکم یا دستوری که از طرف وزارتخانه یا مؤسسه ای در نسخه های متعدد نویسند و به شعب و کارمندان ابلاغ کنند. متحدالمآل . (فرهنگ فارسی معین ). || هبه نامه . بخشش نامه . (از ناظم الاطباء).
-
مصالحه نامه
لغتنامه دهخدا
مصالحه نامه . [ م ُ ل َ / ل ِ ح َ / ح ِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) قرارداد صلح که بین دو کس یا دو گروه نویسندو بدان اختلاف از میان بردارند. صلح نامه . نوشته ٔ مشعر بر صلح و آشتی . || نوشته ای که به موجب آن مال یا چیزی را به کس یا کسانی بذل یا هبه کنند.
-
بخشودن
لغتنامه دهخدا
بخشودن . [ ب َ دَ ] (مص ) رحم و شفقت کردن . (برهان قاطع). شفقت آوردن . (شرفنامه ٔ منیری ). رحم کردن . (غیاث اللغات ) (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ جهانگیری ) (آنندراج ) (انجمن آرا). ترحم . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (دهار). رحمة. رحم . (تاج المصاد...