کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نیران
لغتنامه دهخدا
نیران . (اِخ ) انیران . جز ایران . خارج از ایران . (یادداشت مؤلف ). رجوع به انیران شود : جهاندار همداستانی نکرداز ایران و نیران برآورد گرد. فردوسی .چو ایران و نیران به ما رام گشت همه کام بهرام ناکام گشت .فردوسی .به ایران و نیران و روم آگهی است که شی...
-
نیران
لغتنامه دهخدا
نیران . (ع اِ) جمع نور است . رجوع به نور شود. || جمع نیر است . رجوع به نیر شود. || جمع نار است . رجوع به نار شود : آن همه نور و راحت و نعمت وین همه رنج و ظلمت و نیران . ناصرخسرو.به نیران شوق اندرونش بسوخت حیا دیده بر پشت پایش بدوخت . سعدی .چشم بد دور...
-
نیران
لغتنامه دهخدا
نیران . [ ن َی ْ ی ِ ] (ع اِ) تثنیه ٔ نیر به معنی ماه و خورشید است . رجوع به نَیِّر شود.
-
جستوجو در متن
-
نیرین
لغتنامه دهخدا
نیرین . [ ن َی ْ ی ِ رَ ] (ع اِ) تثنیه ٔ نیر است . رجوع به نَیِّر شود. || آفتاب و ماه . (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ). رجوع به نیر و نیر اعظم و نیر اصغر و نیز رجوع به نیران شود.
-
میاه
لغتنامه دهخدا
میاه . (ع اِ) ج ِ ماء. (ترجمان القرآن جرجانی ص 85) (منتهی الارب ).آبها. ج ِ ماء که در اصل ماه بود به معنی آب . (غیاث )(آنندراج ). || کنایه از اشک : نیران دوزخ از تو برآرد شرار و دودگر از ندم نیاری از دیدگان میاه . سوزنی .و رجوع به ماء شود.
-
خارجه
لغتنامه دهخدا
خارجه . [ رِ ج َ / ج ِ ] (از ع ، ص ، اِ) مؤنث خارج . ملک غیر از وطن برای شخص . || به اصطلاح کتاب پاورقی را گویند. (ناظم الاطباء). || بیگانه . اجنبی . مقابل داخله . اَنیران . نیران .- وزارت خارجه و وزارت امور خارجه ؛ وزارت خانه ای است که کارهای بین ...
-
ناکام شدن
لغتنامه دهخدا
ناکام شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) برخلاف میل شدن . نه به دلخواه شدن . نه به کام و به وفق مراد شدن . مطابق میل و به دلخواه نشدن : چو ایران و نیران به ما رام شدهمه کام بهرام ناکام شد. فردوسی . || ناکامروا شدن . کامیاب نشدن . بی نصیب ماندن . محروم افتاد...
-
باغ سرافراز
لغتنامه دهخدا
باغ سرافراز. [ غ ِ س َ اَ ] (اِخ ) باغی بوده است به حوالی هرات : پیری سلطان ... بنواحی هرات رسید و هرویان را تنبیه نموده متوجه مخالفان گردید. و خواجه کمال الدین و خواجه مولانا امیرو... متعاقب در حرکت آمدند... و در وقتی که در کوچه ٔ باغ سرافراز میان پ...
-
نیر
لغتنامه دهخدا
نیر. (ع اِ) نی و رشته چون مجتمع گردد. (منتهی الارب ). قصب و خیوط چون با هم آیند. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || نگار جامه . (منتهی الارب ). طراز جامه . (فرهنگ خطی ). عَلَم . (دهار) (منتهی الارب ). علم جامه . (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد) (از...
-
کاسان
لغتنامه دهخدا
کاسان . (اِخ ) نام دهی باشد از نواحی سمرقند که بر شمال اخسیکت واقع است . (برهان ). شهری بزرگ در اول بلاد ترکستان ورای نهر سیحون و ورای شاش (چاچ ) و دارای قلعه ای استوار است و بر باب آن وادی اخسیکث است . (معجم البلدان ) (برهان قاطع چ معین ، حاشیه ٔ لغ...
-
مشقت
لغتنامه دهخدا
مشقت . [ م َ ش َق ْ ق َ ] (ع اِمص ، اِ) سختی . دشواری . تعب . رنج . ج ، مشقات . (یادداشت دهخدا). زحمت و مرارت و محنت و کفا و رنج و آزار و جهد و کوشش و درد و اندوه و آسیب و نکبت ومصیبت و سختی و بدبختی . (ناظم الاطباء) : تنت گور است و پا الحد دلت تابوت...
-
اسپند
لغتنامه دهخدا
اسپند. [ اِ پ َ ] (اِخ ) (میرزا...) یا (امیر...) ابن قرایوسف . وی بعد از فوت پدر قلعه ٔ بایزید را در حوالی رود ارس که نفایس بیشمار و ذخیره های بسیار قرایوسف بدانجا بود، بتصرف درآورد و بعضی از مردم خودرا در آنجا مضبوط کرد و در این زمان شاهرخ میرزای تی...
-
پاک یزدان
لغتنامه دهخدا
پاک یزدان . [ ی َ ] (اِ مرکب ) یزدان پاک . خداوند پاک . قدّوس : بزرگی کن و چاره ٔ ما بسازهم از پاک یزدان نه ای بی نیاز. فردوسی .نه از پاک یزدان نکوهش بودنه شرم از یلان چون پژوهش بود. فردوسی .ازین بگذری سفله آنرا شناس که از پاک یزدان ندارد هراس . فردو...
-
برگماشتن
لغتنامه دهخدا
برگماشتن . [ ب َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) نصب نمودن بر کاری . (آنندراج ). برقرار کردن . منصوب کردن . (ناظم الاطباء). نصب کردن . (از فرهنگ فارسی معین ). مسلط کردن . تعیین کردن . تسلیط. (المصادرزوزنی ) (دهار) (ترجمان القرآن جرجانی ) : ترا پاک یزدان برو برگ...