کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نگاهبانی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نگاهبانی کردن
لغتنامه دهخدا
نگاهبانی کردن . [ ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) محافظت . (ترجمان القرآن ). محافظت کردن . حراست کردن . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
استرعاء
لغتنامه دهخدا
استرعاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نگاهبانی فرمودن کردن . (تاج المصادر بیهقی ). نگهبانی کردن خواستن . (زوزنی ). نگاه داشتن خواستن . (منتهی الارب ). استحفاظ. نگاه داشتن و حفظ از کسی خواستن . نگاهبانی از کسی طلبیدن . || نگاهبانی کردن . (منتهی الارب ). || استم...
-
حراست
لغتنامه دهخدا
حراست . [ ح ِس َ ] (ع مص ) نگاهبانی کردن . نگاه داشتن . (ترجمان عادل بن علی ). پاسبانی . نگاهبانی . نگهبانی . حفظ. نگاهداری . مراقبت . رقابت . پاسبانی کردن . (دهار) (ترجمان عادل بن علی ). نگاهبانی کردن چیزی یا کسی را. نگه داشتن . (تاج المصادر بیهقی )...
-
قراول کشیدن
لغتنامه دهخدا
قراول کشیدن . [ ق َ وُ ک َ /ک ِ دَ ] (مص مرکب ) نگاهبانی کردن . (ناظم الاطباء).
-
اصطحاب
لغتنامه دهخدا
اصطحاب . [ اِ طِ ] (ع مص ) اصطحاب قوم ؛ با یکدیگر مصاحبت کردن . (از اقرب الموارد) (قطر المحیط).یار و مصاحب یکدیگر شدن . (منتهی الارب ). با همدیگر صحبت داشتن . (آنندراج ). با یکدیگر صحبت کردن . (تاج المصادر بیهقی ). همدیگر را یار و مصاحب شدن . (ناظم ا...
-
مراباءة
لغتنامه دهخدا
مراباءة. [ م ُ ب َ ءَ ] (ع مص ) پرهیز کردن و ترسیدن از کسی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || نگریستن کسی را. (از منتهی الارب ). مراقبت کردن . پاییدن . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || نگاه داشتن و نگاهبانی کسی کردن . (از من...
-
استحفاظ
لغتنامه دهخدا
استحفاظ. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بیاد داشتن خواستن چیزی را. یادداشت خواستن . (منتهی الارب ). || یاد گرفتن چیزی را.(از منتهی الارب ). حفظ کردن . یاد گرفتن خواستن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). طلب حفظ کردن . || نگاهداری خواستن . نگاهبانی کردن . نگاهداری ...
-
حمایة
لغتنامه دهخدا
حمایة. [ ح ِ ی َ ] (ع مص ) نگاه داشتن . || حمایت کردن . پشتی کردن . پشتیبانی کردن . || نگاهبانی کردن گیاه و چریدن ندادن . (منتهی الارب ). منع کردن . (اقرب الموارد). || یاری دادن . (منتهی الارب ). || پرهیز فرمودن بیمار را از آنچه زیان دارد او را. (اقر...
-
رقاب
لغتنامه دهخدا
رقاب . [ رِ ] (ع مص ) مصدر به معنی مراقبة. (منتهی الارب ). نگاهبانی کردن چیزی را. || ترسیدن : راقب اﷲ فی امره ؛ ای خافه . (ناظم الاطباء). رجوع به مراقبة شود.
-
بقو
لغتنامه دهخدا
بقو. [ ب َ ق ْوْ ] (ع مص ) انتظار کردن کسی را و حفظ و نگاهبانی وی نمودن . (منتهی الارب ). بقاوة.(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به بقاوة شود.
-
عیاسة
لغتنامه دهخدا
عیاسة. [ س َ ] (ع مص ) نگاهبانی و نیکو سیاست کردن مال و شتران . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از آنندراج ). || طلب کردن گرگ چیزی را در شب تا آن را بخورد. (از اقرب الموارد). عَوس . رجوع به عوس شود.
-
بقاوة
لغتنامه دهخدا
بقاوة. [ ب َ وَ ] (ع مص ) بقاوت . نگریستن و نظر کردن بسوی کسی . || انتظار کردن کسی را و حفظ و نگاهبانی کردن کسی را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (آنندراج ). || ابقه بقاوتک مالک ، یا ابقه بقوتک مالک ؛ نگاهدار او را چنانکه نگاه می داری مال خود را. ...
-
محافظت
لغتنامه دهخدا
محافظت . [ م ُ ف َ ظَ ] (ع مص ) مراقبت . نگاهبانی کردن . (آنندراج ). محافظة. نگاهبان چیزی بودن .حفظ کردن . || نگاهداشت . نگهداشت . نگاهداری چیزی را. نگاه داشتن . مواظبت . مداومت . مراعات . ذب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به محافظة شود.- محافظت...
-
پاسیدن
لغتنامه دهخدا
پاسیدن . [ دَ ] (مص ) پاس داشتن . (برهان ). نگاهبانی کردن : میان مردمان نگریستن و پاسیدن این معنی ها را خلاف است در روشنائی ستارگان . (التفهیم ). || بیدارخوابی داشتن . (از برهان ). خواب خرگوشی داشتن .