حمایة. [ ح ِ ی َ ] (ع مص ) نگاه داشتن . || حمایت کردن . پشتی کردن . پشتیبانی کردن . || نگاهبانی کردن گیاه و چریدن ندادن . (منتهی الارب ). منع کردن . (اقرب الموارد). || یاری دادن . (منتهی الارب ). || پرهیز فرمودن بیمار را از آنچه زیان دارد او را. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به حمی و حمیة شود. || (اِمص ) نگهبانی . (غیاث ). و رجوع به حمایت شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.