کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوشه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نوشه
لغتنامه دهخدا
نوشه . [ ش َ ] (اِخ ) نام دختر نرسی پادشاه ساسانی است . وی عمه ٔ شاپور ذوالاکتاف است . رجوع به فهرست ولف و تاریخ گزیده ص 107 شود.
-
نوشه
لغتنامه دهخدا
نوشه . [ ن َ /نُو ش َه ْ ] (اِ مرکب ) پادشاه نوجوان . (جهانگیری ) (غیاث اللغات ) (برهان قاطع). پادشاه نو و جوان . (رشیدی ). شاه جوان . (انجمن آرا). نوشاه . شاه جوان و کم تجربه . (ناظم الاطباء). شاه نو. || داماد. (جهانگیری ) (انجمن آرا). نوداماد. (غیا...
-
نوشه
لغتنامه دهخدا
نوشه . [ش َ / ش ِ ] (اِ) قوس قزح . (اوبهی ) (برهان قاطع) (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). آزفنداگ . آفنداک . انطلیسون .تیراژه . کمر رستم . کمردون . طوق بهار. سریر. (یادداشت مؤلف از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) : از باد کشت بینی چون آب موج موج وز نوشه ...
-
جستوجو در متن
-
نویسه
لغتنامه دهخدا
نویسه . [ ن ُ س َ / س ِ ] (اِ) آژفنداک . قوس و قزح . (ناظم الاطباء). رجوع به نوسه و نوشه و نوس شود.
-
طوق بهار
لغتنامه دهخدا
طوق بهار. [ طَ / طُو ق ِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قوس قزح بود. (فرهنگ اوبهی ). آزفنداک . آفنداک . تیراژه . کمر رستم . کمردون . کمان رستم . نوشه . سریر. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). رخش . انطلیسون . نوشه . رنگین کمان . (لغت مصوب فرهنگستان ).
-
آفنداک
لغتنامه دهخدا
آفنداک . [ ف َ ](اِ) آدفنداک . آزفنداک . نوشه . قوس قزح . انطلیسون . تیراژه . کمر رستم . کمردون . طوق بهار. سریر. آدینده .
-
طاهر غسانی
لغتنامه دهخدا
طاهر غسانی . [ هَِ رِ غ َس ْ سا ] (اِخ ) حمداﷲ مستوفی ذیل احوال هرمزد آرد: وهرمزد هیچ فرزند نداشت . ارکان دولت شبستان هرمزد احتیاط کردند؛ مادر شاپور حامله بود و پادشاهی بدو دادند [ و ] بعد از چهل روز شاپور متولد شد، طفل را بر تخت بخوابانیدند و تاج با...
-
آزفنداک
لغتنامه دهخدا
آزفنداک . [ ف َ ] (اِ) آژفنداک . آفنداک . قوس قزح . تیراژه ، نوشه ، سریر،رخش ، کمردون ، آدینده ، کمر رستم ، کمان رستم ، انطلیسون ، طوق بهار و غیره از مترادفات آن است : کمان آزفنداک شد ژاله تیرگل غنچه پیکان زره آبگیر.اسدی .
-
انطلیسون
لغتنامه دهخدا
انطلیسون . [ ] (اِ) قوس قزح . آزفنداک . آفنداک . نوشه . تیراژه . کمر رستم . کمردون . طوق بهار. سریر. (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی از یادداشت مؤلف ). توسه . رخش . کمان رستم . سد کیس . قالیچه ٔ فاطمه . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به انطلیون شود.
-
نوسه
لغتنامه دهخدا
نوسه . [ س َ / س ِ/ن َ / نُو س َ / س ِ ] (اِ)قوس قزح . (از لغت فرس اسدی ) (رشیدی ) (برهان قاطع) (صحاح الفرس ) (آنندراج ) (انجمن آرا). نوس . (انجمن آرا) (رشیدی ) (جهانگیری ). نوشه . (برهان قاطع) : از باد کشت بینی چون آب موج موج وز نوسه ابر بینی چون جز...
-
تیراژه
لغتنامه دهخدا
تیراژه . [ ژَ / ژِ ] (اِ) قوس قزح . (اوبهی ) (فرهنگ رشیدی ) (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ) (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 529) (ناظم الاطباء). آزفنداک . نوشه . انطلیسون . کمر رستم . کمردون . طوق بهار. قوس قزح . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی از یادداشت بخط مرحوم د...
-
عمه
لغتنامه دهخدا
عمه . [ ع َم ْ م َ / م ِ ] (از ع ، اِ) مؤنث عم . خواهر پدر. (از منتهی الارب ). عمّت . عَمّة : در آنجا یکی عمه بد شاه راکه درخوربدی فرّ او گاه راچو آگه شد از عمه ٔ شهریارکجا نوشه بد نام آن نوبهار. فردوسی .نالش او راکشید مادر و فرزندشربت او را چشید عم...
-
مالکه
لغتنامه دهخدا
مالکه . [ ل ِ ک َ / ک ِ ] (اِخ ) معشوقه ٔ شاپور شاه . (از فهرست ولف ). بنقل شاهنامه دختر طائر غسانی از نوشه دختر نرسی ساسانی است که درجنگ شاپور ذوالاکتاف با «طائر»، در گشادن حصاری شاپور را یاری داد و شاپور او را بزنی گرفت : ز طائر یکی دختش آمد چو ماه...
-
یادباد
لغتنامه دهخدا
یادباد. (اِ مرکب ) به یاد. یادبود. یادکرد. ذکر. و مجازاً شادی ِ سلامت : گویم آنگاه بیارید یکی داروی خواب یادباد ملکی ذوحسبی ذونسبی . منوچهری . || (فعل دعایی مرکب ) و در این شعر فردوسی «بلند باد»، «پرآوازه باد»، «مذکور باد» را رساند : که نوشه زیاد از ...