کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوبندجان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نوبندجان
لغتنامه دهخدا
نوبندجان . [ ن َ ب َ دَ ] (اِخ ) از بلاد فارس است . (از الانساب سمعانی ).شهری است در خاک پارس از کوره ٔ شاپور در نزدیکی شعب بوان که به نزاهت و طراوت مشهور است . در بین این شهر و ارجان شانزده فرسخ فاصله است و با شیراز نیز در همین حدود فاصله دارد. (از ...
-
جستوجو در متن
-
نوبنجان
لغتنامه دهخدا
نوبنجان . [ ن َ ب َ ] (اِخ ) قلعه ای بوده است در شهر نوبندجان . رجوع به نوبندجان و نیز رجوع به تقویم البلدان و نزهة القلوب ج 3 ص 127 و 129 و فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 115 و 137 شود.
-
نوبندگان
لغتنامه دهخدا
نوبندگان . [ ن َ ب َ دِ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان فسا. محدود است از شمال به ارتفاعات تودج ، از جنوب به دهستان شیب کوه ، از شرق به دهستان شش ده قره بلاغ و ازغرب به دهستان حومه ٔ فسا. این دهستان تقریباً در جنوب شرقی بخش در جلگه و دامن...
-
تیرمردان
لغتنامه دهخدا
تیرمردان . [ م َ ] (اِخ ) شهرکی است بنواحی فارس میان نوبندجان و شیراز و شامل 36 قریه ... (از معجم البلدان ).ابن البلخی آرد: تیرمردان و جویکان ، این هر دو جای نواحی است دیه های بزرگ که هیچ شهر نیست و خراره و دودمان و دیه گوز از جمله ٔ آن است و این نوا...
-
جان
لغتنامه دهخدا
جان . (اِ) بقول هوبشمان از کلمه ٔ سانسکریت ذیانه (فکر کردن ) است . و بقول مولر و یوستی جان با کلمه ٔ اوستائی گیه (زندگی کردن ) از یک ریشه است ولی هوبشمان آنرا صحیح نمیداند. در پهلوی گیان شکل قدیمتر و جان شکل تازه تلفظ جنوب غربی است . و در کردی و بلوچ...
-
صاحب الزنج
لغتنامه دهخدا
صاحب الزنج . [ ح ِ بُزْ زَ ](اِخ ) ابن اثیر در حوادث سال 255 هَ . ق . گوید: به شوال این سال در فرات بصره مردی خروج کرد و خود را علی بن محمدبن احمدبن عیسی بن زیدبن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب خواند و زنگیان را که در سباخ بودند فراهم ساخت و از دجله ...
-
صفاریان
لغتنامه دهخدا
صفاریان . [ ص َف ْ فا ](اِخ ) یا آل لیث یا آل صفار. نام سلسله ای از ملوک ایران است که در حدود نیم قرن بر قسمت شرقی ایران حکومت داشتند. سرسلسله ٔ این خاندان یعقوب بن لیث است . درباب لیث پدر یعقوب مورخان را سخنان گوناگون است . صاحب تاریخ سیستان نسب وی ...