کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نهفتگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نهفتگی
لغتنامه دهخدا
نهفتگی . [ ن ُ / ن ِ / ن َ هَُ ت َ / ت ِ ] (حامص ) پوشیدگی . پنهانی . (ناظم الاطباء). نهفته بودن . استتار. رجوع به نهفته شود. || غیبوبت . (یادداشت مؤلف ). رجوع به نهفت و نهفته شود. || عفت . (یادداشت مؤلف ) (از مهذب الاسماء). پاکدامنی . خدارت . (یاد...
-
جستوجو در متن
-
مختباء
لغتنامه دهخدا
مختباء. [ م ُ ت َ ب َءْ ] (ع اِ)جای پنهانی و نهفتگی . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به مختبی ٔ و اختباء شود.
-
مساترة
لغتنامه دهخدا
مساترة. [ م ُت َ رَ ] (ع مص ) با کسی چیزی را پوشیدن . (المصادر زوزنی ). با کسی چیزی پوشیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || (اِمص ) پوشیدگی و نهفتگی . (ناظم الاطباء).
-
عفة
لغتنامه دهخدا
عفة. [ ع ِف ْ ف َ ] (ع مص ) به معنی مصدر عَفاف است . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). از حرام بازاستادن و پرهیزگاری کردن . (مقدمة اللغةمیر سیدشریف جرجانی ). نهفتگی کردن . (المصادر زوزنی ). بازایستادن از زشتی . (دهار). رجوع به عَفاف شود.
-
کوغ
لغتنامه دهخدا
کوغ . (اِ) به معنی درون شدن و اندرون رفتن باشد. (برهان ) (آنندراج ). به معنی درون شدن است . (انجمن آرا). درشدن . (فرهنگ رشیدی ). رفتن اندرون . || پوشیدگی و نهفتگی . (ناظم الاطباء).
-
کمون
لغتنامه دهخدا
کمون . [ ک ُ ] (ع اِمص ) پوشیدگی و پنهانی . (ناظم الاطباء). پوشیدگی . خفاء. نهفتگی . مقابل بروز و ظهور. (فرهنگ فارسی معین ) : استحالت نبیند بلکه کمون بیند. (دانشنامه ، طبیعی ص 41، از فرهنگ فارسی معین ).در فره دادن شنوده در کمون حکمت لولا رجال مؤمنون...
-
عفاف
لغتنامه دهخدا
عفاف . [ ع َ ] (ع مص ) باز ایستادن از حرام و پارسائی نمودن . (از منتهی الارب ). خودداری و امتناع از آنچه جایز و نیکو نباشد، خواه در گفتار باشد خواه در کردار. (از اقرب الموارد). باز ایستادن . (آنندراج ). نهفتگی کردن . (المصادر زوزنی ). باز ایستادن از ...
-
عفة
لغتنامه دهخدا
عفة. [ ع ِف ْ ف َ ] (ع اِمص ) عفت . ترک شهوات در هر چیز، و در بین نصرانیان بیشتر بر ترک شهوات بدنی و پاکیزگی جسد و «تبتل » اطلاق شود. (از اقرب الموارد). پارسائی و احتراز از محرمات خصوصاً از شهوات حرام . (از آنندراج ). پارسائی و نهفتگی . (دهار). هیئتی...
-
غیبوبة
لغتنامه دهخدا
غیبوبة.[ غ َ ب َ ] (ع مص ) ناپدید شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). نهان شدن . نهفتگی . (غیاث اللغات ). || فروشدن آفتاب . (منتهی الارب ). غروب آفتاب و ستارگان دیگر و نهان شدن آنها از چشم . غِیاب . (از اقرب الموارد). یقال : لقیته عند غیب...
-
عفاف
لغتنامه دهخدا
عفاف . [ ع َ ] (ع اِمص ) پارسائی و پرهیزگاری . (غیاث اللغات ). نهفتگی . (دهار). پاکدامنی . خویشتن داری . عفت . تعفف : ز مجد گوید چون عابد از عفاف سخن ز ظلم جوید چون عاشق از فراق فرار. ابوحنیفه ٔ اسکافی (از تاریخ بیهقی ).رفیق خویش صلاح و عفاف را ساختم...
-
شانکر
لغتنامه دهخدا
شانکر. (فرانسوی ، اِ) زخم کوچکی که انساج مجاور خود را فرامیگیرد،و مضمحل میسازد. این زخم بیشتر در مجاورت مخاط دهان ، گوشه ٔ لبها و اعضای تناسلی ظاهر میشود. شانکر بر دو قسم است : شانکر سخت یا شانکر سیفلیسی که مشخص دوره ٔ اول سیفلیس است ، دیگر شانکر نرم...
-
عفت
لغتنامه دهخدا
عفت . [ ع ِف ْ ف َ ] (ع اِمص ) عفة. نهفتگی و پاکدامنی . (مهذب الاسماء). پرهیزگاری و پارسائی . و احتراز از محرمات خصوصاً از شهوات حرام . (از غیاث اللغات ). یکی از فضایل اربعه نزد قدما (حکمت ، شجاعت ، عفت ، عدالت ). هیئتی که مر نیروی شهوت راست و واسطه ...
-
کپه
لغتنامه دهخدا
کپه . [ ک ُپ ْ پ َ / پ ِ ] (اِ) مرضی است سوداوی که آن را به پارسی کریون گویند اصل آن گر است که به عربی جرب گویند و کپه را معرب کرده قوبه خوانند. (آنندراج ).- کپه ٔ ارمنی ؛ سالک . ضایعه ٔ پوستی که به شکل زخمی وسیله ٔ لیشمانیا تروپیکا (میکروبی از رده ...
-
مخملک
لغتنامه دهخدا
مخملک . [ م َ م َ ل َ ] (اِ) در اصطلاح پزشکی مرضی است حاد و ساری و همه گیر که به واسطه ٔ اگزانتم (جوشهای سرخ رنگ زیر جلد) مخصوص متعاقب با پوسته ریزی و انانتم (جوشهای سرخ رنگ در پوشش داخلی لوله های گوارشی ) و آنژین مشخص است . عامل این مرض نوعی استرپتو...