غیبوبة.[ غ َ ب َ ] (ع مص ) ناپدید شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). نهان شدن . نهفتگی . (غیاث اللغات ). || فروشدن آفتاب . (منتهی الارب ). غروب آفتاب و ستارگان دیگر و نهان شدن آنها از چشم . غِیاب . (از اقرب الموارد). یقال : لقیته عند غیبوبة الشمس ؛ یعنی ملاقات کردم او را بهنگام غروب آفتاب . (از المنجد). || بمعنی مفارقت نیز استعمال شده است . (غیاث اللغات ) (از آنندراج ). ضد حضور. (از المنجد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.