کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقعاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نقعاء
لغتنامه دهخدا
نقعاء. [ ن َ ] (ع ص ، اِ) زمین خوش خاک که آب در وی گرد آید. || زمین پست هموار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || غبار. (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ). || صوت . (المنجد) (اقرب الموارد) (از تاج العروس ). ج ، نقاع .
-
واژههای همآوا
-
نقائع
لغتنامه دهخدا
نقائع. [ ن َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ نقیعة. رجوع به نقیعة شود.
-
جستوجو در متن
-
خوشخاک
لغتنامه دهخدا
خوشخاک . [ خوَش ْ / خُش ْ ] (ص مرکب ) زمینی که خاک خوب دارد یعنی آنرا پست و بلندی نیست : نقع؛ زمین خوش خاک . نقعاء؛ زمین خوش خاک . (منتهی الارب ). الغضراء؛ گل خوش و زمین خوشخاک . (دستور الاخوان قاضی محمد دهار). || (اِمرکب ) گرد اندر هوا و زمین . غبار...
-
راهط
لغتنامه دهخدا
راهط. [ هَِ ] (اِخ ) جایگاهی است در غوطه ٔ دمشق در سمت خاوری آن بعد از «موج عذراء» در کنار حمص هنگامی که از قصیر بسوی «ثنیة العقاب » بیایی ، جایگاه مذکور در طرف راست واقع شود و برخی آنرا نقعاء راهط نامیده اند:ابوکم تلاقی یوم نقعاء راهطبنی عبدشمس وهی ...