کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نظام الدین کاشانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نظام الدین کاشانی
لغتنامه دهخدا
نظام الدین کاشانی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) (حکیم ...). رجوع به نظام الدین علی شود.
-
واژههای مشابه
-
نظام بصری
لغتنامه دهخدا
نظام بصری . [ ن َ ظْ ظا ب َ ] (اِخ ) ابراهیم بن سیار. رجوع به نظام ، ابراهیم بن سیاربن هانی شود.
-
نظام دادن
لغتنامه دهخدا
نظام دادن . [ ن ِ دَ ] (مص مرکب ) بسامان کردن . مرتب کردن . سامان دادن . آراستن : چو بی نظامی دین را نظام خواهی دادنظام دنیا رانک بی نظام باید کرد. ناصرخسرو.نظام داد نظامات ملک را بسخن چنان که کار مقیمان خاک را به سخا. انوری (از آنندراج ).|| سلام نظا...
-
نظام داشتن
لغتنامه دهخدا
نظام داشتن . [ ن ِ ت َ ] (مص مرکب ) سامان داشتن . مرتب بودن . آراسته و به آیین بودن . استوار بودن : اگر در سخن این جا که هست در بندم هنوز نظم ندارد نظام و شعر شعار. سعدی .سررشته ٔ جان به جام بگذارکین رشته از او نظام دارد.حافظ (از آنندراج ).
-
نظام رازی
لغتنامه دهخدا
نظام رازی . [ ن ِ م ِ ] (اِخ ) از شاعران قرن دهم است و به روایت سام میرزا «از جمله ٔ حفاظ آستانه ٔ امامزاده عبدالعظیم است و در کتیبه نویسی دستی دارد». او راست :چگونه با دگران بینمش که نپسندم غبار غیر ز غیرت به گرد دامانش .(از تحفه ٔ سامی ص 178).
-
نظام شیرازی
لغتنامه دهخدا
نظام شیرازی . [ ن ِ م ِ ] (اِخ ) از سادات دستغیب شیراز واز شعرای قرن یازدهم است عمر کوتاهی داشت و در سنین جوانی به سال 1039 هَ . ق . در شیراز درگذشته و در حافظیه مدفون است . دیوانش در حدود سه هزار بیت است :برمکن بر روی غیر آن غمزه ٔ خونریز رامی زند ه...
-
نظام طباطبائی
لغتنامه دهخدا
نظام طباطبائی . [ ن ِ م ِ طَ طَ ] (اِخ ) از پارسی گویان ایرانی الاصل هندوستان است و در ولایت گجرات سکونت داشت . او راست :از بس که داد عکس رخت روشنی به دل حاجت نمی شود به چراغ دگر مرا.(از قاموس الاعلام ج 6).
-
نظام کپلر
لغتنامه دهخدا
نظام کپلر. [ ن ِ م ِ ک ِ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مقابل نظام بطلمیوس . نظریه ٔ مرکزیت خورشید. رجوع به کپلر شود.
-
نظام کرمانی
لغتنامه دهخدا
نظام کرمانی . [ ن ِ م ِ ک ِ ] (اِخ ) احمدبن حاج عبدالواحد، رجوع به نظام علیشاه شود.
-
نظام گرفتن
لغتنامه دهخدا
نظام گرفتن . [ ن ِگ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) نظم یافتن . به سامان شدن . سامان گرفتن . به آیین شدن . آراستگی یافتن . آرایش گرفتن : سوی نشابور باید رفت تا کار ری و جبال که آشفته شده است نظام گیرد. (تاریخ بیهقی ص 446). بوالحسن سیاری صاحبدیوانی ری و جبال دا...
-
نظام محله
لغتنامه دهخدا
نظام محله . [ ن ِ م ْ م َ ح َل ْ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلباد بخش بهشهر شهرستان ساری در 25 هزارگزی مشرق بهشهر و یک هزارگزی جنوب راه بهشهر به گرگان در دامنه ٔ معتدل هوای مرطوبی واقع است و 250 نفر سکنه دارد آبش از چشمه سار، محصولش برنج و غلات و...
-
نظام وظیفه
لغتنامه دهخدا
نظام وظیفه . [ ن ِ م ِ وَ ف َ / ف ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خدمت سربازی . رجوع به سربازی شود.
-
نظام یافتن
لغتنامه دهخدا
نظام یافتن . [ ن ِ ت َ ] (مص مرکب ) سامان یافتن . به آیین و به سامان شدن . رواج و رونق گرفتن : نظام یافت همه شغل های بی تقدیرنسق گرفت همه کارهای ناهموار.امیر معزی (از آنندراج ).
-
نظام آباد
لغتنامه دهخدا
نظام آباد. [ ن ِ ] (اِخ ) [ زردلک ] دهی است از دهستان سربند پائین بخش سربند شهرستان اراک ، در 40هزارگزی جنوب غربی آستانه ، در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است و 200 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و قنات ، محصولش بنشن و غلات و پنبه و انگور، شغل اهالی زراع...