کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نضوب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نضوب
لغتنامه دهخدا
نضوب . [ ن ُ ] (ع مص ) فروشدن آب به زمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از المنجد). فروشدن آب در زمین و پائین رفتن . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). آب به زمین فروخوردن . (تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ). فرورفتن آب در زمین و تمام شدن . (از متن ال...
-
جستوجو در متن
-
نضب
لغتنامه دهخدا
نضب . [ ن َ ] (ع مص ) روان شدن و جاری گشتن آب . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (از المنجد). رجوع به نضوب شود. || به پایان رسیدن و منقضی شدن عمر. (از المنجد). رجوع به نضوب شود.
-
ناضب
لغتنامه دهخدا
ناضب . [ ض ِ ] (ع ص ) دور. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بعید. (معجم متن اللغة) (مهذب الاسماء). خرق ناضب ؛ بعید. (اقرب الموارد).مکان ناضب ؛ بعید. (المنجد). || غائر. (ازمعجم متن اللغة). آب به زمین فرورفته . نضب الماء؛ غار فی الارض . (اقرب ...
-
نشف
لغتنامه دهخدا
نشف . [ ن َ ش َ ] (ع اِ) نوعی از سنگ سیاه که با خشونت باشد. (آنندراج ) (از غیاث اللغات ). سنگ پاشنه .(از مهذب الاسماء). سنگ پا. پاشنه سنگ . پای خار. (یادداشت مؤلف ). || زمینی که آب را به خود میکشد. || آبی که به زمین فرو میرود. (ناظم الاطباء). || (مص...