کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نض
لغتنامه دهخدا
نض . [ ن َض ض ] (ع ص ، اِ) کار ناپسندیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). امر مکروه . (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از متن اللغة). || آب اندک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || رجل نض اللحم ؛ قلیله ، کم گوشت . (المنجد) (از متن...
-
واژههای همآوا
-
نذ
لغتنامه دهخدا
نذ. [ ن َذذ ] (ع مص ) کمیز انداختن و شاشیدن . (آنندراج ) (از معجم متن اللغة). رجوع به نذیذ شود.
-
نز
لغتنامه دهخدا
نز. [ ن َ ] (حرف نفی +حرف اضافه ) مخفف نه از. (ناظم الاطباء) : گنبدی نهمار بربرده بلندنش ستون از زیر و نز برسوش بند. رودکی .این جهان سربه سر همه فرناس نز جهان من یگانه فرناسم . بوشکور.سیاوش نیم نز پریزادگان از ایرانم از شهر آزادگان . فردوسی .سیاوش بد...
-
نز
لغتنامه دهخدا
نز. [ ن َزز ] (ع اِ) زهاب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نِزّ. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آب زه . (مهذب الاسماء). آبی که از زمین تراود. کلمه ٔ فارسی و معرب است . (از اقرب الموارد). آب اندک که از زمین برآید. (فرهنگ خطی ). ج ، نزوز....
-
نز
لغتنامه دهخدا
نز. [ ن ِزز ] (ع اِ) زهاب . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). نَزّ. رجوع به نَزّ شود.
-
نز
لغتنامه دهخدا
نز. [ ن ُ ] (اِ) برنج دانه ٔ معروف . (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
اتان الضحل
لغتنامه دهخدا
اتان الضحل . [ اَ نُض ْ ض َ ] (ع اِ مرکب ) سنگ گازران . (مهذب الأسماء). || سنگ بزرگ بر سر چاه که از چغزلاوه گرفتن پای بر آن لغزد. || سنگی بزرگ که پاره ای از آن درون چاه و پاره ای بیرون باشد. || تالاب .
-
نضیض
لغتنامه دهخدا
نضیض .[ ن َ ] (ع اِ) آب اندک . (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). کمی از آب یا جز آن . (از المنجد). ج ، نضائض ، نضاض ، اَنِضَّة. || گروه مردم . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جماعت .(از المنجد) (از اقرب الموارد). جاءالقوم ب...
-
نضاض
لغتنامه دهخدا
نضاض . [ ن ِ ] (ع اِ) ج ِ نضیض به معنی آب اندک است . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به نضیض شود. || ج ِ نَضاض است به معنی باقیمانده ٔ آب . (از متن اللغة). || عطیه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (اِمص ) استقطارالمعروف و استدراره . ...
-
میزان الضغطه
لغتنامه دهخدا
میزان الضغطه . [ نُض ْ ض َ طَ ] (ع اِ مرکب ) (اصطلاح فیزیکی ) فشارسنج . (لغات فرهنگستان ). آلتی است که برای تعیین فشار گازها و مایعات و بخارات به کار می رود و از اقسام آن میزان الضغطه ٔ با هوای آزاد و فلزی است . رجوع به فشارسنج شود.
-
امین الضرب
لغتنامه دهخدا
امین الضرب . [ اَ نُض ْ ض َ ] (اِخ ) حسین ... دوم (1288 - 1351 هَ .ق .). پسر حاج محمدحسن اصفهانی . از بازرگانان معتبر و از رجال اقتصادی ایران در دوره ٔ اخیر بود. رجوع به حسین امین الضرب دوم و امین الضرب حاج محمدحسن در همین لغت نامه شود.
-
امین الضرب
لغتنامه دهخدا
امین الضرب . [ اَ نُض ْ ض َ ] (اِخ ) حاجی محمدحسن اصفهانی ... ابن مهدی بن محمد رحیم . از بازرگانان مشهور دوره ٔ قاجاری و از اولین کسانیست که نخستین مرتبه در ایجاد کارخانه های صنعتی در ایران کوشیده اند. وی امتیاز راه آهن محمودآباد مازندران را گرفت و ق...
-
ناپسندیده
لغتنامه دهخدا
ناپسندیده . [ پ َ س َ دی دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) که پسندیده نباشد. نامطبوع . (ناظم الاطباء). نَض ّ. مکروهة. (منتهی الارب ). مکروه . منکر. نادلپسند. نه بدلخواه . نه مطابق میل . بخلاف میل . نابایسته . نامطبوع : به پیش آمد این ناپسندیده کاربه بیهوده این ...