کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نصر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) (الَ ...) نام سوره ٔ صد و دهمین است از قرآن مجید، و آن مکیه یا مدنیه است و پس از سوره ٔ کافرون و پیش از سوره ٔ تبت واقع شده و سه آیت است و بدین آیت آغاز می شود: اذا جاء نصراﷲ والفتح .
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) (امیر...) ابن علی بن مقلدبن نصربن منقذالکنانی ، مکنی به ابوالمرهف و ملقب به عزالدولة، بعد از وفات پدرش به سال 479 به امارت شیزر (در نزدیکی حماة) رسید و به سال 491 درگذشت وی امیری شاعر و ادیب بود. (از الاعلام زرکلی ج 8 ص 347). و نی...
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) (خواجه امام ...) ابن حسن ، او راست : محاسن الکلام در علم بدیع. رجوع به ترجمان البلاغه ٔ رادویانی ص 14 شود.
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن نصر ملقب به شمس الملک ازامرای ماوراءالنهر است . وی در قرن پنجم می زیست و امیری دانشمند و کاردان و خطیبی فصیح البیان بود، قرآنی به خط خوش نوشت ، و علاوه بر تدریس و املاء حدیث ، بر منابر بخارا و سمرقند به فصاحت ایراد ...
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن نصربن ابراهیم بن داود النابلسی المقدسی مکنی به ابوالفتح و معروف به ابن ابی الحافظ و المقدسی ، از مشایخ شافعیان شام است ، اصل وی از نابلس است ، وی به سال 377 هَ . ق . تولد یافت و در حدود بیست سالگی در پی آموختن فقه آ...
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن ابوالفرج حصری ملقب به برهان الدین و مکنی به ابوالفتح و مشهور به حصری محدث است . (یادداشت مؤلف ).
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن احمدبن اسدبن سامان خدا، وی به سال 250 هَ . ق . به جانشینی پدرش به حکومت فرغانه و سمرقند منصوب گشت و در سال 266 به فرمان المعتضد خلیقه ٔ عباسی به امارت سرتاسر ماوراءالنهر رسید و در سال 279 درگذشت و برادرش اسماعیل بن احمد سامانی...
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن احمدبن اسماعیل سامانی . رجوع به نصر سامانی (امیر...) شود.
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن احمدبن طاهربن خلف مکنی به ابوالفضل از نوادگان عمرولیث صفاری است ، وی از طرف سلطان محمودغزنوی حکومت سیستان یافت و به سال 465 هَ . ق . درگذشت . رجوع به تاریخ گزیده چ نوائی حاشیه ٔ ص 376 شود.
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبداﷲبن البطرالقاری ، مکنی به ابوالخطاب متولد به سال 398 هَ . ق .، محدث است . وی به سال 494 درگذشته . (یادداشت مؤلف ).
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن احمدبن نصربن عبدالعزیز الکندی ، مکنی به ابومحمد و معروف به نصرک . از ائمه ٔ محدثان است ، به سال 223 هَ . ق . در بغداد تولد یافت سپس به دعوت امیر خالدبن احمد الذهلی ، حکمران بخارا بدان دیار رفت و در آنجا اقامت گزید و کتاب المسن...
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن احمدبن نصربن مأمون بصری ، مکنی به ابوالقاسم ، و معروف به الخبزارزی یا خبزرزی ، شاعر غزلسرای امی قرن چهارم است ، وی در بصره دکان داشت و در حالی که نان برنجی می پخت و می فروخت ، غزل می سرود و مردم را گرد خود جمع می کرد و از حال...
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن احمدیُوَیّی ، شاعری است از مردم ساوه ، و حافظ ابوطاهر سلفی بعض اناشید از وی روایت کند. (یادداشت مؤلف ).
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن الازدبن الغوث از بنی کهلان ، جد جاهلی یمنی است . رجوع به الاعلام زرکلی ج 8 ص 338 و جمهرةالانساب ص 355 شود.
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن الحسن الهیتی دمشقی ، از شاعران قرن ششم عرب است . عماد اصفهانی وی را در دمشق ملاقات کرده است . وی بعد از سال 565 درگذشته . رجوع به الاعلام زرکلی ج 8 ص 339 و نیز رجوع به خریدةالقصر، قسم شعراء الشام ص 230 شود.