کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نشو و نمای نباتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
قاقم نمای
لغتنامه دهخدا
قاقم نمای . [ ق ُ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (نف مرکب ) کنایه از سفیدنمای و روشن نمای باشد. (برهان ) (آنندراج ).
-
نباتی رنگ
لغتنامه دهخدا
نباتی رنگ . [ ن َ رَ ] (ص مرکب ) هر چیز به رنگ نبات و خاکی رنگ . (ناظم الاطباء). رجوع به نباتی شود.
-
گیتی نمای
لغتنامه دهخدا
گیتی نمای . [ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (نف مرکب ) نمایان کننده ٔ گیتی . نشان دهنده ٔ جهان . || کنایه از آیینه ٔ سکندری باشد که به حکم اسکندر مقدونی ساخته شد. (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || کنایه از جام جهان نمای باشد. رجوع به جام جهان نمای و جام گیتی ن...
-
نیکی نمای
لغتنامه دهخدا
نیکی نمای . [ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (نف مرکب ) نیکوکار. محسن : گرامیش کردن سزاوار هست که نیکی نمای است و یزدان پرست . فردوسی .نیکی نمای بد نتوان نمودن . (منتخب قابوسنامه ص 14). || دال به خیر و صلاح . ناصح خیرخواه .
-
لعل نمای
لغتنامه دهخدا
لعل نمای . [ ل َ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (نف مرکب ) که چون لعل نماید و به نظر آید : آن خزف گوهران لعل نمای همه رفتند و کس نماند بجای .نظامی .
-
نباتی
لغتنامه دهخدا
نباتی . [ن َ ] (ص نسبی ) منسوب به نبات بمعنی شکر مصفای بلورین . || کنایه از شیرین است . به شیرینی نبات . شیرین چون نبات : انگور نباتی . || نام رنگی است . (فرهنگ نظام ). به رنگ نبات . (ناظم الاطباء). زرد تیره ٔ کم رنگ . رجوع به نباتی رنگ شود : شد جلوه...
-
نباتی
لغتنامه دهخدا
نباتی . [ ن َ ] (ص نسبی ) منسوب به نبات بمعنی گیاه . (ناظم الاطباء). هر چیز که نسبت به نبات داشته باشد. (فرهنگ نظام ) (آنندراج ). || از جنس نبات . گیاهی . مقابل جمادی و حیوانی .- نفس نباتی ؛ قوه ای است که جسم را در طول و عرض و عمق بکشد و بزرگ گرداند...
-
جان نمای
لغتنامه دهخدا
جان نمای . [ جان ْ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (نف مرکب ) جان نشان دهنده . روشن . تابناک : گوهری جان نمای و پاک چو جان گوهری پر ز گوهر الوان .مسعود.
-
رزق نمای
لغتنامه دهخدا
رزق نمای . [ رِ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (نف مرکب ) نماینده ٔ روزی . نماینده ٔ رزق . نشان دهنده ٔ روزی : گفت کای ره نشین رزق نمای چه کسی و چه جای تست اینجای .نظامی .
-
گندم نما
لغتنامه دهخدا
گندم نما. [ گ َ دُ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (نف مرکب ) ریاکار و دورو : چون جو و گندم شده خاک آزمای در غم تو ای جو گندم نمای . نظامی .رجوع به گندم نمایی و ترکیب «گندم نمای جوفروش » شود.- گندم نمای جوفروش ، گندم نما و جوفروش ، جوفروش گندم نما، جوفروش و گندم ن...
-
روح نباتی
لغتنامه دهخدا
روح نباتی . [ ح ِ ن َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آنچه موجب حیات و زندگانی نباتات است . (ازناظم الاطباء). روح نامیه . رجوع به روح نامیه شود.
-
مشک نباتی
لغتنامه دهخدا
مشک نباتی . [ م ُ ک ِ ن َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ماده ای خوشبوی که از پنیرک مشکین گیرند. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به «پنیرک مشکین » شود.
-
نباتی
لغتنامه دهخدا
نباتی . [ ن َ تی ی / تی ] (از ع ، ص نسبی ) منسوب به نبات است . (الانساب سمعانی ). گیاهی . رجوع به نبات شود. || گیاه شناس . حشایشی . عشاب . شجار. العارف بالنباتات و الحشائش . (معجم متن اللغة). عارف به نبات .(اقرب الموارد). نبات شناس . رجوع به گیاه شنا...
-
زرق نمای
لغتنامه دهخدا
زرق نمای . [ زَ ن َ ] (نف مرکب ) دربیت زیر از نظامی بمعنی به ظاهر حیله گر، نشان دهنده ٔمکر و فریب . دارای ظاهری فریبنده آمده : گفت کای ره نشین زرق نمای چه کسی و چه جای تست اینجای .نظامی (هفت پیکر چ وحید ص 241).
-
غیب نمای
لغتنامه دهخدا
غیب نمای . [ غ َ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (نف مرکب ) رجوع به غیب نما شود : دلی که غیب نمای است و جام جم داردز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد. حافظ.باقی آنچه ضمیر منیر و رأی غیب نمای اقتضا میکند... (تاریخ غازانی چ انگلستان ص 52).ای امیر عرب ای کآینه ٔ غیب ن...