نباتی . [ ن َ ] (ص نسبی ) منسوب به نبات بمعنی گیاه . (ناظم الاطباء). هر چیز که نسبت به نبات داشته باشد. (فرهنگ نظام ) (آنندراج ). || از جنس نبات . گیاهی . مقابل جمادی و حیوانی .
- نفس نباتی ؛ قوه ای است که جسم را در طول و عرض و عمق بکشد و بزرگ گرداند و نفس طبیعی خادم نفس نباتی باشد [ رجوع به طبیعی شود ]. نفس نباتی را هشت خادم دیگر باشد و آن جاذبه ، ماسکه ، هاضمه ، ممیزه ، دافعه ، مصوره ، مولده و منمیه است . (یادداشت مؤلف ).
|| (حامص ) نبات بودن . گیاه بودن :
از حال نباتی برسیدم به ستوری
یکچند همی بودم چون مرغک بی پر.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.