کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نسر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن ابوالفرج حصری ملقب به برهان الدین و مکنی به ابوالفتح و مشهور به حصری محدث است . (یادداشت مؤلف ).
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن احمدبن اسدبن سامان خدا، وی به سال 250 هَ . ق . به جانشینی پدرش به حکومت فرغانه و سمرقند منصوب گشت و در سال 266 به فرمان المعتضد خلیقه ٔ عباسی به امارت سرتاسر ماوراءالنهر رسید و در سال 279 درگذشت و برادرش اسماعیل بن احمد سامانی...
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن احمدبن اسماعیل سامانی . رجوع به نصر سامانی (امیر...) شود.
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن احمدبن طاهربن خلف مکنی به ابوالفضل از نوادگان عمرولیث صفاری است ، وی از طرف سلطان محمودغزنوی حکومت سیستان یافت و به سال 465 هَ . ق . درگذشت . رجوع به تاریخ گزیده چ نوائی حاشیه ٔ ص 376 شود.
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبداﷲبن البطرالقاری ، مکنی به ابوالخطاب متولد به سال 398 هَ . ق .، محدث است . وی به سال 494 درگذشته . (یادداشت مؤلف ).
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن احمدبن نصربن عبدالعزیز الکندی ، مکنی به ابومحمد و معروف به نصرک . از ائمه ٔ محدثان است ، به سال 223 هَ . ق . در بغداد تولد یافت سپس به دعوت امیر خالدبن احمد الذهلی ، حکمران بخارا بدان دیار رفت و در آنجا اقامت گزید و کتاب المسن...
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن احمدبن نصربن مأمون بصری ، مکنی به ابوالقاسم ، و معروف به الخبزارزی یا خبزرزی ، شاعر غزلسرای امی قرن چهارم است ، وی در بصره دکان داشت و در حالی که نان برنجی می پخت و می فروخت ، غزل می سرود و مردم را گرد خود جمع می کرد و از حال...
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن احمدیُوَیّی ، شاعری است از مردم ساوه ، و حافظ ابوطاهر سلفی بعض اناشید از وی روایت کند. (یادداشت مؤلف ).
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن الازدبن الغوث از بنی کهلان ، جد جاهلی یمنی است . رجوع به الاعلام زرکلی ج 8 ص 338 و جمهرةالانساب ص 355 شود.
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن الحسن الهیتی دمشقی ، از شاعران قرن ششم عرب است . عماد اصفهانی وی را در دمشق ملاقات کرده است . وی بعد از سال 565 درگذشته . رجوع به الاعلام زرکلی ج 8 ص 339 و نیز رجوع به خریدةالقصر، قسم شعراء الشام ص 230 شود.
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن اوس طائی مکنی به ابوالمنهال ، محدث است و وکیع از او روایت کند. (یادداشت مؤلف ).
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن ببرویه ، محدث است و از اسحاق بن شاذان روایت کند. (یادداشت مؤلف ).
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن حمدان بن حمدون التغلبی العدوی ، مکنی به ابوالسرایا، از امرای بنی حمدان است ، به سال 318 هَ . ق . به امارت موصل رسید و با خوارج جنگید القاهر باﷲ عباسی وی را به بغداد خواند و به منادمت خویشتن مخصوص گردانید و سرانجام به خاطر کنیز...
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن خزیمة العبسی ، از شجاعان عرب و از یاران زیدبن علی است و در جنگی که طرفداران زید با بنی امیه درپیوسته بودند به دست یکی از سواران بنی عبس به نام نائل بن فروة مجروح شد و پس از آنکه نائل را بکشت خود نیز بر اثر خون روی بسیار درگذشت...
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن دُهمان ، از معمرین عهد جاهلیت و از رؤسای بنی غطفان است و به روایت ابن الجوزی 190 سال زیسته است و در عرب اعجوبه ای چون او نیامده . رجوع به الاعلام زرکلی ج 8 ص 430 و کتاب المعمرین ص 63 و منتخبات فی اخبارالیمن ص 111 شود.