کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نسج شناسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نسج شناسی
لغتنامه دهخدا
نسج شناسی . [ ن َ ش ِ ] (حامص مرکب ) عمل نسج شناس . بافت شناسی . رجوع به بافت شناسی شود.
-
واژههای مشابه
-
نسج عنکبوت
لغتنامه دهخدا
نسج عنکبوت . [ ن َ ج ِ ع َ ک َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بیت عنکبوت . خانه ٔ عنکبوت . پرده ٔ عنکبوت . کارتنک . کاره . (یادداشت مؤلف ). تاری که عنکبوت تند : بأسش چون نسج عنکبوت کند روی جوشن خرپشته را و درع مزور. منوچهری .تا حصن تو نسج عنکبوت است او...
-
نسج العنکبوت
لغتنامه دهخدا
نسج العنکبوت . [ ن َ جُل ْ ع َ ک َ ] (ع اِ مرکب ) نسج عنکبوت . رجوع به نسج عنکبوت شود. || هر کاری که در نهایت سستی و ضعف باشد. (ناظم الاطباء).
-
نسج الغیث
لغتنامه دهخدا
نسج الغیث .[ ن َ جُل ْ غ َ ] (ع اِ مرکب ) گیاه . (ناظم الاطباء).
-
نسج شناس
لغتنامه دهخدا
نسج شناس . [ ن َ ش ِ ] (نف مرکب ) بافت شناس . (لغات فرهنگستان ). رجوع به بافت شناس شود.
-
جستوجو در متن
-
بافت شناسی
لغتنامه دهخدا
بافت شناسی . [ ش ِ ] (حامص مرکب ) عمل بافت شناس . شناخت بافت . تجربه و آزمایش علمی بر روی بافت های حیوانی و گیاهی و نتیجه گیری از این نسج شناسی . (لغات مصوبه ٔ فرهنگستان ).
-
میکروتوم
لغتنامه دهخدا
میکروتوم . [ رُ تُم ْ ] (فرانسوی ، اِ) در عملیات میکرسکپی ، یکی از ابزارهای تهیه ٔ مقطع می باشد که بخصوص در مطالعات نسج شناسی مورد استفاده می باشد. (از گیاه شناسی ثابتی ص 13).
-
معرفة
لغتنامه دهخدا
معرفة. [ م َ رِ ف َ] (ع مص ) شناختن . (ترجمان القرآن ) (المصادر زوزنی ).شناختن و دانستن بعد نادانی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). دانستن چیزی با حسی از حواس پنجگانه . (از اقرب الموارد). و رجوع به معرفت شود.- معرفةالاحشاء ؛ قسمتی از...
-
ماساژ
لغتنامه دهخدا
ماساژ. (فرانسوی ، اِ) مشت و مال . مالش . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ماساژ یکی از وسایل آرام کردن درد است . بوسیله ٔ ماساژ ترشحات مرضی که در نسج سلولی زیر جلدی جمع شده به داخل سیاه رگها (وریدها)و رگهای لنفاتیک رانده می شود. پس از اینکه عمل اورام سلو...
-
محفظه
لغتنامه دهخدا
محفظه . [ م َ ف َ ظَ] (ع اِ) جای حفظ کردن و نگاه داشتن . (ناظم الاطباء). آنچه اشیاء را در آن نگاهدارند. جائی که چیزی در آن حفظ کنند. جای نگاهداری . (یادداشت مرحوم دهخدا).- محفظه ٔ ادراک ؛ جائی که در آن چیزی دریافت می گردد و در خاطرمی ماند. (ناظم الا...
-
تخمیر
لغتنامه دهخدا
تخمیر. [ ت َ ] (ع مص ) پوشانیدن چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پوشانیدن روی . (اقرب الموارد) (المنجد). || مایه کردن در خمیر و گذاشتن آرد و گل ومانند آن را تا خمیر شود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). مایه کردن در خمیر. (از المنجد...
-
بافت
لغتنامه دهخدا
بافت . (اِ) نسج . (لغات مصوبه ٔ فرهنگستان ). عضوی در بدن حیوان یا نبات که موظف به انجام دادن قسمتی از اعمال حیاتی موجود است . بافت از سلولهای مشابهی که از حیث ساختمان و دارا بودن وظایف با یکدیگر مشابه میباشند بوجود می آید،به مجموع سلول هائی که برای ا...
-
مو
لغتنامه دهخدا
مو. (اِ) هر یک از تارشکلها که در روی پوست حیوانات و در روی بعض مواضع بدن انسانی پدیدار است و به تازی شَعْر گویند. (از ناظم الاطباء). به عربی شَعْر می گویند. (از برهان ) (از آنندراج ). رشته های باریک و نازکی که بر روی پوست بدن برخی حیوانات پستاندار و ...