کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نحله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نحلة
لغتنامه دهخدا
نحلة. [ ن َ ل َ ] (ع اِ) یکی منج انگبین . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). واحد نحل است ، یعنی یک کبت انگبین . (ناظم الاطباء). یک زنبور عسل . رجوع به نحل شود. || (مص ) کابین زن دادن . (غیاث اللغات ). رجوع به نِحْلة و نُحْلة شود.
-
نحلة
لغتنامه دهخدا
نحلة. [ ن ِ ل َ ] (ع اِ) مذهبی که کسی بر خود ببندد و به خود نسبت کند. (ناظم الاطباء). دعوی . (المنجد). دینی که از جانب خدای تعالی نیامده باشد. (یادداشت مؤلف ). || مذهب . دیانت . (المنجد). ملت .دیانت . (یادداشت مؤلف ). || (اصطلاح فقه ) هبه . (یادداش...
-
نحلة
لغتنامه دهخدا
نحلة. [ ن ِ ل َ / ن ُ ل َ ] (ع مص ) کابین زن دادن بی عوضی و بی طلبی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مهر زن را دادن . (اقرب الموارد). اسم مصدری است نحل را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کاوین فرادادن به خوش منشی . (تاج المصادر بیهقی...
-
نحلة
لغتنامه دهخدا
نحلة. [ ن ُ ل َ ](ع ، اِمص ، اِ) بخشش . عطا. (غیاث اللغات ). عطا. (مهذب الاسما). || صدقه . (غیاث اللغات ). || باریکی . لاغری . دقت و هزال . نُحل . (المنجد).
-
نحلةً
لغتنامه دهخدا
نحلةً. [ ن ِ ل َ تَن ْ ] (ع ق ) هبتی . بخششی . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). قوله تعالی : و آتوا النساء صدقاتهن نحلةً ؛ ای فریضة، و قیل دیانة، و قیل اراد هبة. (ناظم الاطبا). رجوع به نحلة [ ن ِ ل َ / ن ُ ل َ ] شود.
-
واژههای همآوا
-
نهله
لغتنامه دهخدا
نهله . [ ] (اِخ ) جائی است میان کرمان و سیستان . (حدود العالم ) (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
نحل
لغتنامه دهخدا
نحل . [ن ُ ح َ ] (ع اِ) ج ِ نُحْلة است . رجوع به نحلة شود.
-
روی گشایان
لغتنامه دهخدا
روی گشایان . [ گ ُ ] (اِ مرکب ) نحله . (ملخص اللغات حسن خطیب کرمانی ). کابین . مهر. صداق . (یادداشت مؤلف ).
-
ارستیبوس
لغتنامه دهخدا
ارستیبوس . [ اَ رِ ] (اِخ ) قورینائی . ارسطیفوس . ارسطیفس . حکیم یونانی ، متولد در قورینا در حدود سال 390 ق . م . وی تلمیذ سقراط و مؤسس نحله ٔ قورینائی است . رجوع به ارسطیفس شود.
-
بخششی
لغتنامه دهخدا
بخششی . [ ب َ ش ِ شی ] (ص نسبی ) منسوب به بخشش . نحلة. (ترجمان القرآن جرجانی ). عطیه . هبه . آنچه بخشیده می شود. || درخوربخشش . اهل بخشش . معتاد به بخشش . (یادداشت مؤلف ).
-
نحل
لغتنامه دهخدا
نحل . [ ن ِ ح َ ] (ع اِ) ج ِ نحلة، بمعنی عطیة و هبة. (از المنجد). رجوع به نِحْلة شود. || مذهب های باطله . (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (منتخب اللغات ) : از عقاید و نحل ایشان استکشاف کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 262). از سر بصیرت بر نوازع نحل و بدایععلل ا...
-
نحل
لغتنامه دهخدا
نحل . [ ن ُ ] (ع اِمص ) باریکی . لاغری . نُحلة. (المنجد). || (اِ) کابین زن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || عطیه که از مال کسی را دهند یا خاص کنند برای کسی .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). هبة. عطیة. نُحْلی ̍. نُحْلان . ...
-
نحلان
لغتنامه دهخدا
نحلان . [ ن ُ ] (ع اِ) مال که دهند کسی را یا خاص کنند برای وی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). عطیه ای که از مال به کسی دهند و یا مالی که ازبرای کسی خاص کنند. (ناظم الاطباء). اسم چیز بخشیده شده از آب و مال . (از اقرب الموارد). نُحل . نُحلی ̍.(المنجد). نح...