نحلة. [ ن ِ ل َ / ن ُ ل َ ] (ع مص ) کابین زن دادن بی عوضی و بی طلبی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مهر زن را دادن . (اقرب الموارد). اسم مصدری است نحل را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کاوین فرادادن به خوش منشی . (تاج المصادر بیهقی ). || عطا کردن بدون عوض . (از اقرب الموارد). || پیدا کردن و نامیدن کابین را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || دادن . (زوزنی ). || دعوی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || ادعای مَهر کردن و خواهانی نمودن . (ناظم الاطباء) . || (اِ) مذهب . دیانت . (اقرب الموارد). || عطیة. هبة. (المنجد). عطیه ٔ بی طلب . نحلان . (یادداشت مؤلف ). ج ، نُحَل ، نِحَل .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.