کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نث
لغتنامه دهخدا
نث . [ ن َث ث ] (ع ص ) دیوار نمناک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || کلام غث و نث ؛از اتباع است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). از اتباع غث است . (ناظم الاطباء). رجوع به غَث ّ شود. || (مص ) فاش کردن خبر را. ...
-
واژههای همآوا
-
نص
لغتنامه دهخدا
نص . [ ن َص ص ] (ع اِ) هر کلام صریح که واضح و آشکار باشد. (ناظم الاطباء) : و مهیاشد امیرالمؤمنین از برای ایستادگی در آن کار که به او حواله نمود خدا وی را واجب شد به موجب نص از امام پاک قادر بالله . (تاریخ بیهقی ص 311). انتدب امیرالمؤمنین للقیام بما...
-
نص
لغتنامه دهخدا
نص . [ ن َص ص ] (ع مص ) برداشتن حدیث را به سوی کسی . (منتهی الارب ). برداشتن حدیث را. (از زوزنی ). رفع حدیث . (فرهنگ خطی ). برگردانیدن حدیث را به سوی کسی که حدیث کرده بود. (از ناظم الاطباء).برداشتن و اسناد دادن حدیث را به کسی . (از متن اللغة). رفع و ...
-
نس
لغتنامه دهخدا
نس . [ ن َ ] (اِ) سایه . || درختستان . گلستان . || خانه . || مأخوذ از عربی ، رگ و پی و عصب . (ناظم الاطباء).
-
نس
لغتنامه دهخدا
نس . [ ن َس س ] (ع مص ) پراکنده گردیدن موی سر. (از منتهی الارب )(از آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بانگ برزدن و راندن شتران را. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). راندن و زجر کردن ناقه را. (از المنجد). راندن و با عصا زجر کردن شتر را. (از ناظم الاطباء). راند...
-
نس
لغتنامه دهخدا
نس . [ ن ُ ] (اِ) به معنی پوز باشد که گرداگرد لب و دهان است از جانب درون و بیرون . (برهان قاطع). گرداگرد دهان که پوز گویند. (از انجمن آرا) (آنندراج ) (از جهانگیری ). گرداگرد دهان از بیرون سو. (اوبهی ). پوز. زفر. فرنج . نول . پیرامن دهان : ... آلوده ب...
-
جستوجو در متن
-
نثیث
لغتنامه دهخدا
نثیث . [ ن َ ] (ع مص ) تراویدن خیک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). تراویدن مشک و خیک . (تاج المصادر بیهقی ). تراویدن آب از مشک . (زوزنی ). نث . (اقرب الموارد). رجوع به نث ّ شود.
-
آذان الثور
لغتنامه دهخدا
آذان الثور. [ نُث ْ ث َ ] (ع اِ مرکب ) گیاهی است که آن را لسان الثور نیز گویند و فارسی آن گاوزبان است .
-
لسان الثعل
لغتنامه دهخدا
لسان الثعل . [ ل ِ نُث ْ ث ُ ع َ ](ع اِ مرکب ) نبات کثیرالفروع مربع طویل الاوراق فیه خشونة. (اقرب الموارد) .
-
عین الثور
لغتنامه دهخدا
عین الثور. [ ع َ نُث ْ ث َ ] (اِخ ) ستاره ای است که آن را دَبَران نیز گویند. اگر کسی به وقت طلوع آن را ببیند کور شود. و آن ستاره برج ثور را بجای چشم واقع شده است . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). و رجوع به دبران شود.
-
عین الثمر
لغتنامه دهخدا
عین الثمر. [ ع َ نُث ْ ث َ ] (اِخ ) شهری است نزدیک انبار در غرب کوفه ، و به نزدیکی آن جایگاهی است بنام شَفاثا که از هر دو شهر مذکور خرما و قسب به سایر بلاد صادر میگردد. عین الثمر در کنار بیابان واقع است و شهری است قدیمی که مسلمانان در عهد خلیفه ٔاول ...
-
ابن الثلجی خراسانی
لغتنامه دهخدا
ابن الثلجی خراسانی . [ اِ نُث ْ ث َ ی ِ خ ُ] (اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن شجاع الثلجی ، ملقب به فقیه العراقین . مبرز اقران زمان خویش ، فقیه وَرِع و مفسر و مدافع فقه ابوحنیفه ، از پیروان مذهب عدل و توحید. و اسحاق بن ابراهیم مصعبی گوید که خلیفه مرا بخواست وگ...
-
لسان الثور
لغتنامه دهخدا
لسان الثور. [ ل ِ نُث ْ ث َ ] (ع اِ مرکب ) گاوزبان وآن گیاهی دوائی باشد. نباتی است مفرّح ، گرم و تر. بوغلس . گل گاوزبان . حمحم . کحیلاء. کحلاء. (منتهی الارب ). کحیلاء یا شنجار که نباتی است . (از المنجد). حکیم مؤمن گوید: لسان الثور، به فارسی گاوزبان ...