کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نبالة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نبالة
لغتنامه دهخدا
نبالة. [ ن َ ل َ ] (ع مص ) گرامی شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نیک شدن . (فرهنگ خطی ). || صاحب نبل و نجابت شدن . (از معجم متن اللغة). با فضل و نجابت بودن . (از المنجد). نیک و فاضل شدن . (یادداشت مؤلف ): نبل نبالةً؛ صار ذا نبل و نجابة. (معجم م...
-
نبالة
لغتنامه دهخدا
نبالة. [ ن َب ْ با ل َ ] (ع اِ) ج ِ نَبّال . رجوع به نبال شود.
-
نبالة
لغتنامه دهخدا
نبالة. [ ن ِ ل َ ] (ع مص ) تیرگری کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || (اِمص ) تیرگری . (آنندراج ) (منتهی الارب ). حرفه ٔ نبال . تیرسازی . (از معجم متن اللغة) (از اقرب الموارد). شغل تیرسازی و تیرگری . (ناظم الاطباء). حرفه ٔ تیرگر. (از المنجد).
-
نبالة
لغتنامه دهخدا
نبالة. [ ن ُ ل َ ] (ع اِ) ساخت و ساز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ساخت و ساز و آمادگی . (ناظم الاطباء). عُدة. عتاد. (اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة). یقال : اخذللامر نبالته ؛ ای عدته و عتاده . (اقرب الموارد). و یقال : اخذ للامر نبالته ؛ ای عدته ، یع...
-
واژههای همآوا
-
نبالت
لغتنامه دهخدا
نبالت . [ ن َ ل َ ] (ع اِمص ) ذکاوت . || آگاهی . || فضل .(ناظم الاطباء). || شرف . بزرگی . (یادداشت مؤلف ). || نجابت . (ناظم الاطباء). || استادی . (غیاث اللغات ). رجوع به نَبالة شود.
-
جستوجو در متن
-
نبال
لغتنامه دهخدا
نبال . [ ن َ ] (ع اِمص ) نبالة. آگاهی و دانست و آمادگی جهت کاری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). رجوع به نبالة شود.
-
نبالت
لغتنامه دهخدا
نبالت . [ ن َ ل َ ] (ع اِمص ) ذکاوت . || آگاهی . || فضل .(ناظم الاطباء). || شرف . بزرگی . (یادداشت مؤلف ). || نجابت . (ناظم الاطباء). || استادی . (غیاث اللغات ). رجوع به نَبالة شود.
-
ماهر شدن
لغتنامه دهخدا
ماهر شدن . [ هَِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) حاذق و کاردان شدن . در تداول عامه ، زیر چاق شدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): نبالة؛ ماهر شدن به کاری . (تاج المصادر بیهقی ). عج ّ؛ نیک ماهر شدن در فنون رکوب .(منتهی الارب ). و رجوع به ماهر و ماهر گردیدن شود.
-
نبال
لغتنامه دهخدا
نبال . [ ن َب ْ با ] (ع ص ) خداوند تیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تیردار. (منتهی الارب ). صاحب تیر. (از معجم متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || تیرانداز. (از المنجد). || تیرفروش . (مهذب الاسماء). || تیرساز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء...
-
انتبال
لغتنامه دهخدا
انتبال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) مردن . || کشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). از اضداد است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || بیکبار شتاب برداشتن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || انتبال خ...
-
دانست
لغتنامه دهخدا
دانست . [ ن ِ ] (مص مرخم ) مصدر مرخم از دانستن . علم . ذهن . اطلاع . آگاهی . نبال . نبالة. اذن .(منتهی الارب ). دانش و معرف . (ناظم الاطباء) : موسی علیه السلام در مناجات گفت بار خدایا آدم را بید قدرت بیافریدی و با وی چنین و چنین کردی شکر تو چگونه کرد...
-
نبل
لغتنامه دهخدا
نبل . [ ن ُ ] (ع اِمص ) نجابت . بزرگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نجابت . (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). شرف . بزرگواری . || فضل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (معجم متن اللغة). || آگاهی . || تیزی خاطر. (م...
-
نبل
لغتنامه دهخدا
نبل . [ ن َ ] (ع اِ) تیر. (فرهنگ نظام ) (غیاث اللغات ) (دهار) (مهذب الاسما). تیرهای عربی . نبل تیرهای عربی بود و نشاب تیرهای ترکی است .(از اقرب الموارد). تیر. مؤنث آید. واحد ندارد، یا[ واحد آن ] نبلة است ، یا خود واحد است . (منتهی الارب ) (آنندراج )...