کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نباطی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نباطی
لغتنامه دهخدا
نباطی . [ ن َ / ن ُ / ن ِ ] (ص نسبی ) نباط. نبطی . رجوع به نبط و نبطی شود.
-
واژههای مشابه
-
علی نباطی
لغتنامه دهخدا
علی نباطی . [ ع َ ی ِ ن َ ] (اِخ ) ابن احمدبن موسی عاملی نباطی . از فضلای قرن یازدهم هَ . ق . بود. وی در نجف سکونت داشت و در همانجا درگذشت . او راست : شرح الاثنی عشریة فی الصلاة، از شیخ بهاء. (از معجم المؤلفین ).
-
علی نباطی
لغتنامه دهخدا
علی نباطی . [ ع َ ی ِ ن َ ] (اِخ ) ابن محمدطاهربن عبدالحمیدبن موسی بن علی بن معتوق عاملی نباطی اصفهانی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی عاملی شود.
-
واژههای همآوا
-
نباتی
لغتنامه دهخدا
نباتی . [ ن َ ] (اِخ ) ابوالقاسم (سید...). فرزند سیدمحترم اشتبینی قره داغی تبریزی ، متخلص به نباتی . از عارفان و صوفی مشربان قرن سیزدهم هجری است . او را به لهجه ٔ ترکی آذربایجانی دیوان شعر است و این دو بیت او راست :گوشه ٔ وحدت نه عجب جایمش سرّ نهان ا...
-
نباتی
لغتنامه دهخدا
نباتی . [ ن َ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن مفرح ، معروف به ابن الرومیة. رجوع به ابن الرومیة شود.
-
نباتی
لغتنامه دهخدا
نباتی . [ ن َ ] (ص نسبی ) منسوب به نبات بمعنی گیاه . (ناظم الاطباء). هر چیز که نسبت به نبات داشته باشد. (فرهنگ نظام ) (آنندراج ). || از جنس نبات . گیاهی . مقابل جمادی و حیوانی .- نفس نباتی ؛ قوه ای است که جسم را در طول و عرض و عمق بکشد و بزرگ گرداند...
-
نباتی
لغتنامه دهخدا
نباتی . [ ن َ تی ی / تی ] (از ع ، ص نسبی ) منسوب به نبات است . (الانساب سمعانی ). گیاهی . رجوع به نبات شود. || گیاه شناس . حشایشی . عشاب . شجار. العارف بالنباتات و الحشائش . (معجم متن اللغة). عارف به نبات .(اقرب الموارد). نبات شناس . رجوع به گیاه شنا...
-
نباتی
لغتنامه دهخدا
نباتی . [ ن ُ ] (ص نسبی ) منسوب است به نباتة. (از الانساب سمعانی ).
-
نباتی
لغتنامه دهخدا
نباتی . [ن َ ] (ص نسبی ) منسوب به نبات بمعنی شکر مصفای بلورین . || کنایه از شیرین است . به شیرینی نبات . شیرین چون نبات : انگور نباتی . || نام رنگی است . (فرهنگ نظام ). به رنگ نبات . (ناظم الاطباء). زرد تیره ٔ کم رنگ . رجوع به نباتی رنگ شود : شد جلوه...
-
جستوجو در متن
-
علی عاملی
لغتنامه دهخدا
علی عاملی . [ ع َ ی ِ م ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن موسی عاملی نباطی . رجوع به علی نباطی شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن موسی عاملی نباطی . رجوع به علی نباطی شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یونس عاملی نباطی بیاضی ، مکنّی به ابومحمد و ملقّب به زین الدین . رجوع به علی بیاضی شود.