کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نایچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نایچه
لغتنامه دهخدا
نایچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) مصغر نای . نای کوچک . (ناظم الاطباء). نَیچه . رجوع به نیچه شود. || نی کوچکی که جولاه به کارمی برد. || نوعی از مار. (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
نایچه بند
لغتنامه دهخدا
نایچه بند. [ چ َ /چ ِ ب َ ] (نف مرکب ) سازنده ٔ نایچه . (ناظم الاطباء).
-
نایچه بندی
لغتنامه دهخدا
نایچه بندی . [ چ َ / چ ِ ب َ ] (حامص مرکب ) نایچه سازی . شغل نایچه بند. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
نایچ
لغتنامه دهخدا
نایچ . [ ی ِ ] (اِ) نایی باشد که مطربان نوازند. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از جهانگیری ). رجوع به نایچه و نَیچه شود.
-
ناژه
لغتنامه دهخدا
ناژه . [ ژَ / ژِ ] (اِ) زبانه ٔ قپان . (برهان قاطع) (آنندراج ). زبانه ٔ ترازو. زبانه ٔ قپان . (ناظم الاطباء). مصحف ناره است . (برهان قاطع چ معین حاشیه ٔ ص 2098). رجوع به ناره شود. || (اِ مصغر) نی . قصبه . (یادداشت مؤلف ). نایژه . نایچه . رجوع به نای...
-
نایزه
لغتنامه دهخدا
نایزه . [ زَ / زِ ] (اِ مصغر) نایژه . (ناظم الاطباء). از نای (قصب ) + یزه (صورتی از ایزه ، علامت تصغیر). نایچه . نای خرد. (یادداشت مؤلف ). || نی باریک مجوف که جولاهان ماشوره سازند. (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). || چوب مجوف . انبانچه . محقنه . (ح...
-
نایژه
لغتنامه دهخدا
نایژه .[ ژَ / ژِ ] (اِ مصغر) (از: نای + ژه = چه ، پسوند تصغیر) نایزه . نایچه . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). نی کوچک . (فرهنگ نظام ). نی خرد و کوچک . (ناظم الاطباء).این لغت در اصل نایچه بود یعنی نی کوچک و چون ژای پارسی با جیم تبدیل می یابد، مانند کژ ...
-
چ
لغتنامه دهخدا
چ . (حرف ) نشانه ٔ حرف هفتم از حروف تهجی است و آن را جیم فارسی یا جیم معقودة نیز گویند و در حساب جُمَّل نماینده ٔ عددی نیست مگر مانند جیم عدد سه بشمار آید، و در حساب ترتیبی نشانه ٔ عدد هفت است .ابدالها: حرف چ در فارسی :>گاه بدل به «ت » شود. مؤلف آنن...
-
ز
لغتنامه دهخدا
ز. (حرف ) صورت حرف سیزدهم است از حروف هجا و در حساب جُمَّل آن را به هفت دارند و در شمار ترتیبی نماینده ٔ عدد 13 است و نام آن زاء، زای ، زی و ز است . و آن را در مقابل زاء غلیظه «ژ»، زاء خالصه و زاء اخت الراء گویند و در تجوید از حروف اسلیه و مائیه و حر...