کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناگذر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناگذر
لغتنامه دهخدا
ناگذر. [ گ ُ ذَ ] (نف مرکب ) رجوع به ناگذران شود : ناگذر زمانه دان تیغ چو آب و آتشش زآنکه بود زمانه را زآتش و آب ناگذر.مجیر بیلقانی .
-
واژههای همآوا
-
ناگزر
لغتنامه دهخدا
ناگزر. [ گ ُ زِ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) مخفف ناگزیر است که ناچار و لاعلاج باشد. (برهان قاطع). ضروری .ناگزیر. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). ناچار. (ناظم الاطباء). ناگزران . ناچار. لابد. (انجمن آرا) : ناگزیر زمانه باد بقات تا زچار و نه و سه ناگزر است . انوری...
-
جستوجو در متن
-
ناگزاران
لغتنامه دهخدا
ناگزاران . [ گ ُ ] (نف مرکب ) ناگزیر. ضرور. لابد. ناگذر. (آنندراج ). رجوع به ناگزیران شود.
-
مصتم
لغتنامه دهخدا
مصتم . [ م ُ ص َت ْ ت َ ] (ع ص ) شی ٔ مصتم ؛ چیز محکم و استوار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || کوچه که منفذ ندارد. (منتهی الارب ). کوچه که دررو نداشته باشد. کوچه ٔ ناگذر. (ناظم الاطباء). بن بست . || وادی که منفذ ندارد. (منتهی الارب ). و...