کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناگاه
لغتنامه دهخدا
ناگاه . (ق مرکب ) بی خبر. غفلةً. بغتةً. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). بی خبر. دفعةً. فوراً. بیکبار. غافل . (از ناظم الاطباء). ناکاج . فجاءةً. بداهةً. نابیوسان . ناگهان . ناگه . ناگاهان .به ناگه . به ناگاه . به ناگاهان . به ناگهان : شاکر نعمت نبودم یا...
-
واژههای مشابه
-
یک ناگاه
لغتنامه دهخدا
یک ناگاه . [ ی َ / ی ِ ] (ق مرکب ) به یک ناگاه . غفلتاً. (یادداشت مؤلف ). ناگهان . ناگه . ناگاه .
-
ناگاه گیر
لغتنامه دهخدا
ناگاه گیر. (نف مرکب ) غافل گیر. (ناظم الاطباء). کسی که حمله ٔ ناگهانی آرد و بی خبر و بی اطلاع کسی چیزی را بگیرد. (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
ناگاج
لغتنامه دهخدا
ناگاج . (ق مرکب ) بر وزن و معنی ناگاه است و بیکبار هم گویندش . (برهان قاطع). تبدیل ناگاه است . (انجمن آرا). مبدل ناگاه است . (فرهنگ نظام ). ناگاه . (غیاث اللغات ). || بیوقت . نابگاه . نابهنگام .ناگاه . رجوع به همین کلمه شود.
-
فجاءة
لغتنامه دهخدا
فجاءة. [ ف َ ءَ ] (ع مص ) ناگاه گرفتن کسی را. || ناگاه درآمدن بر کسی . (منتهی الارب ). رجوع به فجاء و فجاءة شود.
-
افتلاط
لغتنامه دهخدا
افتلاط. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) ناگاه شدن در کاری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ناگاه در کاری واقع شدن . (ناظم الاطباء).
-
بده
لغتنامه دهخدا
بده . [ ب َ / ب ُدْه ْ ] (ع اِ) آغاز هر چیز. || ناگاه . || ناگاه آینده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
تبهلس
لغتنامه دهخدا
تبهلس . [ ت َ ب َ ل ُ ] (ع مص ) ناگاه رسیدن کسی از جایی بی هیچ چیز. (اقرب الموارد) (قطرالمحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ). ناگاه رفتن کسی ازجایی بدون آنکه با او چیزی باشد. (ناظم الاطباء).
-
مدعنکر
لغتنامه دهخدا
مدعنکر. [ م ُ ع َ ک ِ ] (ع ص ) سیل ناگاه پیش آینده . || ناگاه به بدی پیش آینده . (آنندراج ). آغازنده به فحش و بدگوئی . (ناظم الاطباء).
-
مبادهه
لغتنامه دهخدا
مبادهه . [ م ُ دَ هََ ] (ع مص ) ناگاه گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). ناگاه گرفتن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
-
بده
لغتنامه دهخدا
بده . [ ب َدْه ْ ] (ع مص ) ناگاه آمدن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). ناگاه و نااندیشیده آمدن . (آنندراج ). بداهة. و رجوع به بداهة شود.
-
طاری
لغتنامه دهخدا
طاری ٔ. [ رِءْ ] (ع ص ) آینده . || ناگاه درآینده . (منتهی الارب ). ظاهر شونده بر کسی ناگاه . فرودآینده از جائی . (غیاث اللغات ). ج ، طُرّاء و طُرَاء . (منتهی الارب ). || ناگاه روی داده . عارض و ظاهر شونده : و این آوازه در اطراف گیتی طاری و به اکناف ج...
-
فلاط
لغتنامه دهخدا
فلاط. [ ف ِ ] (ع ق ) ناگاه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (مص ) ناگاه گرفتن . || گفتن مرد کلام نیکو. (منتهی الارب ). و این لغتی است بنی هذیل را که گویند: تکلم فلان فلاطاً فاحسن ؛ یعنی ناگاه و بدیهةً به کلام نیکو پرداخت . || ترک . واگذاشتن . (از ...