کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناقص الخلقه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ناقص عقل
لغتنامه دهخدا
ناقص عقل . [ ق ِ ع َ ] (ص مرکب ) کم عقل . کم خرد. نادان . بی عقل . نفهم . کودن . ابله . احمق . کانا : زنان چون ناقصان عقل و دینندچرا مردان ره آنان گزینند؟ ناصرخسرو.نشاید که پادشاه به گفتار زنی ناقص عقل التفات نماید. (سندبادنامه ص 79). لایق و موافق نم...
-
ناقص عقلی
لغتنامه دهخدا
ناقص عقلی . [ ق ِ ع َ] (حامص مرکب ) صفت ناقص عقل . رجوع به ناقص عقل شود.
-
ناقص عقول
لغتنامه دهخدا
ناقص عقول . [ ق ِ ع ُ ] (ص مرکب ) ناقص عقل : که پیش صنم پیر ناقص عقول بسی گفت و قولش نیامد قبول . سعدی .رجوع به ناقص عقل شود.
-
اداء ناقص
لغتنامه دهخدا
اداء ناقص . [ اَ ءِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ) برخلاف اداء کامل است ، مانند نماز شخص منفرد و نماز شخص سابق بر امام در اعمال قبل از امام . (تعریفات جرجانی ).
-
اعداد ناقص
لغتنامه دهخدا
اعداد ناقص . [ اَ دِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) و این آن باشد که چون جزوهایش جمله کنی از وی کم باشد، چون هشت که نیمه ٔ او 4 باشد و 4 یک او 2 و 8 یک او یکی و جمله ٔ آن هفت باشد یکی از هشت کمتر. (از التفهیم ص 37).
-
جستوجو در متن
-
جهیض
لغتنامه دهخدا
جهیض . [ ج َ ] (ع ص ، اِ) بچه ٔ افتاده ٔ تمام خلقت باشد یا ناقص الخلقه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بچه ٔ سقطشده . (اقرب الموارد). بچه ای که از شکم بیفتد. || آن شتر که بچه بیفکند. (از مهذب الاسماء).
-
نغاش
لغتنامه دهخدا
نغاش . [ ن ُ ] (ع ص ) نیک کوتاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرد نیک کوتاه بالا که به سستی و ضعف حرکت کند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مرد بسیار کوتاه قد. مرد ضعیف الحرکه ٔ ناقص الخلقه .(از متن اللغة). نُغاشی ّ. (اقرب الموارد) (آنندراج )(متن ال...
-
خداج
لغتنامه دهخدا
خداج . [ خ ِ ] (ع مص ) زادن ناقه پیش از وضع. (منتهی الارب ). زادن ناقه پیش از مدت وضع (ناظم الاطباء). بچه انداختن شتر پیش از وقت و اگرچه تمام انداختن شتر پیش از وقت و اگرچه تمام خلق باشد. (تاج المصادر بیهقی ). انداختن شتر حمل خود را در قبل از مدت زای...
-
غیض
لغتنامه دهخدا
غیض . [ غ َ ] (ع مص ) کم شدن آب .(تاج المصادر بیهقی ) (مجمل اللغة). کم گردیدن آب و به زمین فروخوردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کم شدن آب . (غیاث اللغات ). فروخوردن آب زمین را. (صراح اللغة). فروخورده شدن آب از زمین . فرونشستن آب . || بمعنی جز...