کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نافقة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نافقة
لغتنامه دهخدا
نافقة. [ ف ِ ق َ ] (ع ص ) تأنیث نافق . رجوع به نافق شود. || مرده : جزور نافقة؛ میتة. (ذیل اقرب الموارد). رجوع به نافه شود.
-
جستوجو در متن
-
نافق
لغتنامه دهخدا
نافق . [ ف ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از نفق . رجوع به نفق شود. || رایج . (ناظم الاطباء) (از معجم متن اللغة). مقابل کاسد. (اقرب الموارد) (از المنجد). روان . (دهار). رواج . رائج . روا. || فروختنی . حاضر و آماده برای فروختن . (ناظم الاطباء). || اسب یا دیگر چ...
-
خریدارگیر
لغتنامه دهخدا
خریدارگیر. [ خ َ ] (نف مرکب ) کنایه از چیزی است که آن را رواجی باشد و زود فروخته شود و آن را به عربی نافقه خوانند و نقیض آن را کاسره گویند. (برهان قاطع) (از انجمن آرای ناصری ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). رائج . مطلوب خریدار. مشتری پسند. (یادداشت...
-
نافه
لغتنامه دهخدا
نافه . [ ف َ / ف ِ ] (اِ) پهلوی : نافَک (ناف )، بلوچی : ناپَگ ، نافَگ ، نافَغ (ناف )، کردی : نابک (ناف )، ارمنی : نَپَک (کیسه ٔ مشک )، افغانی دخیل : نافه (کیسه ٔ مشک )، ایضاً کردی : ناوک (ناف )، نَفْک ، نَفْکه ، نَوک ، ناوک ، نوک ؛ لری : نَووک (کیسه ...