کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نادلپسند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نادلپسند
لغتنامه دهخدا
نادلپسند. [ دِ پ َ س َ ] (ن مف مرکب ) که پسند دل نباشد. که دل آن را نپسندد. نادلپذیر. نامطبوع : سهی سرو ترا بالا بلند است ببالاتر شدن نادلپسند است . نظامی .جهان گرچه زیر کمند آمدش نکرد آنچه نادلپسند آمدش . نظامی . || نامقبول . مطرود. نکوهیده :بر آزاد...
-
جستوجو در متن
-
نادلچسب
لغتنامه دهخدا
نادلچسب . [ دِ چ َ ] (نف مرکب ) ناپسند. (ناظم الاطباء). ناخوشایند. نادلپذیر. نادلپسند.
-
نچسب
لغتنامه دهخدا
نچسب . [ ن َچ َ ] (نف ) ناچسب . ناچسبنده . که نمی چسبد. || نادلپسند. نادلنشین . || سمج . مُصِرّ.
-
نادل فروز
لغتنامه دهخدا
نادل فروز. [ دِ ف ُ ] (نف مرکب ) نادلپسند : از آن سخت پیغام نا دلفروزنبد هوش او مانده تا چند روز.شمسی (یوسف و زلیخا).
-
ناخواهان
لغتنامه دهخدا
ناخواهان . [ خوا / خا ] (نف مرکب ) ناخوش . نادلپسند. غیرمطلوب . (ناظم الاطباء). || ناخواه . بی میل . که خواستار نیست : هر چند دل سلطان ناخواهان است اریارق را و غازی را خواهان . (تاریخ بیهقی ص 320).
-
ناخوش آیند
لغتنامه دهخدا
ناخوش آیند. [ خوَش ْ / خُش ْ ی َ ] (نف مرکب ) چیزی که خوش آیند و مطبوع و دلپسند نباشد. (ناظم الاطباء). نادلپسند. نادلپذیر. که مطبوع نیست . که مورد پسند خاطر نیست . ناملایم . نامطبوع . نامقبول .
-
ناگوارا
لغتنامه دهخدا
ناگوارا. [ گ ُ ] (نف مرکب ) ناگوارنده . ناگوار. عسیرالهضم . || ناخوشگوار. که خوشایند ذائقه نیست . نامطبوع . || غیرقابل تحمل . ناخوشایند. که تحمل آن گران و دشخوار است . نادلپسند. مقابل گوارا. رجوع به گوارا شود.
-
ناخرم
لغتنامه دهخدا
ناخرم . [ خ ُ ررْ رَ ] (ص مرکب ) ناشاد. غمگین . پژمان . که خرم و شادمان نیست . || ناخوش . نامطبوع . نامرغوب . نادلپسند : تو بیزار گرد از ره ودین اوی بنه دور ناخرم آئین اوی .فردوسی .
-
نادلپذیر
لغتنامه دهخدا
نادلپذیر. [ دِ پ َ ] (ن مف مرکب ) هر آنچه خوشایند نباشد. (ناظم الاطباء). ناخوشایند. نادلنشین . نادلپسند. نامطبوع : بدو گفت شاه ، ای زن آرام گیرچه گوئی سخنهای نادلپذیر. فردوسی .بدو گفت طوس ای سپهدار پیرچه گوئی سخن های نادلپذیر. فردوسی .تو بندوی را سر ...
-
شتری
لغتنامه دهخدا
شتری . [ ش ُ ت ُ ] (ص نسبی ) منسوب به شتر.- پشم شتری ؛ پشم که از شتر چیده و باز کرده باشند.- رنگ شتری ؛ رنگی مانند رنگ متمایل به زردی چون رنگ پشم شتر. رنگی مانند رنگ ارده . (ناظم الاطباء).- شنگ شتری ؛ نوعی شنگ که ساقه های پیچان دارند.- کینه ٔ شتری...
-
نابایست
لغتنامه دهخدا
نابایست . [ ی ِ ] (ص مرکب ) نالایق . نامناسب . (ناظم الاطباء). که بایسته نیست . که سزاوار نیست . که درخور نیست : جَبْه ْ؛ نابایست آوردن بر کسی . (از منتهی الارب ). || غیرضروری . لاضروری . (یادداشت مؤلف ). آنچه نباید. که لازم و ضروری نیست . نابجا: تف...
-
دلپسند
لغتنامه دهخدا
دلپسند. [ دِ پ َ س َ ] (ن مف مرکب ) پسند دل . دل پسندیده . پسندیده ٔ دل . آنچه یا آنکه دل پسندد. دلپذیر. مرغوب و دلاویز. (آنندراج ). پسندیده . مطبوع . دلاویز. مقبول . مرغوب . (ناظم الاطباء) : ازو بستد آن نامه ٔ دلپسندبرو آفرین کرد و بگشاد بند. فردوسی...
-
نامرادی
لغتنامه دهخدا
نامرادی . [ م ُ ] (حامص مرکب ) ناامیدی . یأس . حرمان . (ناظم الاطباء). ناکامی : نامرادی را بجان دربسته ام خدمت غم را میان دربسته ام . خاقانی .نامرادی مراد خاصان است پس قدم در ره امل منهید. خاقانی .و در این نامرادی بود تا در شب دوشنبه از دنیا به عقبی...
-
جمال اصفهانی
لغتنامه دهخدا
جمال اصفهانی . [ ج ِ ل ِاِ ف َ ] (اِخ ) عبدالرزاق از شاعرانی است که از تصوف و حکمت بهره ٔ وافی داشته است . وی والد کمال الدین اسماعیل اصفهانی است . دیوانش قریب به بیست هزار بیت است . این انتخابی است از قصیده ٔ وی در نصیحت و موعظه :الحذار ای غافلان زی...