کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میخک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
میخک
لغتنامه دهخدا
میخک . [ خ َ ] (اِ مصغر) مصغر میخ یعنی میخ خرد و کوچک . (ناظم الاطباء). به معنی میخ کوچک است . (از آنندراج ). میخ خرد. میخ کوچک . (یادداشت مؤلف ). || دارویی خوشبو که قرنفل و فلفل دنباله دار نیز گویند. (ناظم الاطباء). بوی افزاری است که از هندوستان آر...
-
واژههای مشابه
-
گل میخک
لغتنامه دهخدا
گل میخک . [ گ ُ ل ِ خ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) از تیره ٔ قرنفلیان است . جنس های بسیار دارد و این دسته قسمتی از کاسبرگهای آن به هم چسبیده است . (گیاه شناسی گل گلاب ص 213). میخک . کوکب .
-
جستوجو در متن
-
زجاج
لغتنامه دهخدا
زجاج . [ زَ ] (ع اِ) قطرب در مثلثات زجاج را به معنی دانه ٔ میخک آورده است . (تاج العروس ). میخک . (از اقرب الموارد) (از المعجم الوسیط) (از البستان ).
-
افادیه
لغتنامه دهخدا
افادیه . [ اَ ی َ ] (ع اِ) ادویه ٔ حاد و معطر مانند میخک ودارچین . (ناظم الاطباء). عطریات . (یادداشت مؤلف ).
-
موردیها
لغتنامه دهخدا
موردیها. (اِ) (اصطلاح گیاه شناسی ) تیره ٔ موردیها درخت یا درختچه هایی هستند با برگهای متقابل و بی دمبرگ و گلهای پنج یا چهار قسمتی و کاسبرگهای ضخیم و گلبرگهای نازک و پرچمهای بسیار. تخمدان آنها که کاملاً در زیر کاسبرگها قرار گرفته دارای دو یا چند خانه ...
-
آل و ادویه
لغتنامه دهخدا
آل و ادویه . [ ل ُ اَدْ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) ادویه و جز آن . و از آن فلفل ، زردچوبه ،دارچین ، هیل ، میخک ، بیخ جوز و امثال آن مراد است .
-
نسوار
لغتنامه دهخدا
نسوار. [ ن ِس ْ ] (اِ) چیزی چون پان هندیان ، در خراسان معمول است ، از میخک و زرنیخ و امثال آن . (یادداشت مؤلف ). آن را چون آدامس و آب نبات در دهان نهند.
-
اخشام
لغتنامه دهخدا
اخشام . [ اَ ] (اِخ ) طائفه ای اند صحرانشین . || (اِ) کنایت از حوائج دیگ است چنانچه زیره و فلفل و میخک و هرچه مانند این باشد. کذا فی العلمی . (مؤید الفضلاء).
-
گل قرنفل
لغتنامه دهخدا
گل قرنفل . [ گ ُ ل ِ ق َ رَ ف ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اسم فارسی زهره است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). گلی است از دسته ٔ میخک ها از تیره ٔ قرنفلیان . (گیاه شناسی گل گلاب ص 214).
-
چارادویه
لغتنامه دهخدا
چارادویه . [ اَدْ ی َ ] (اِ مرکب ) چاردارو، مخلوطی از چند داروی مختلف (چهار یا بیشتر) که دراغذیه بکار میبرند. در تداول عوام به مخلوطی از میخک ، جوز بویا، فلفل و دارچین یا زنجبیل اطلاق میشود.
-
منجک
لغتنامه دهخدا
منجک . [ م ُ ج َ ] (اِ مصغر) مصغر منج است که زنبور عسل باشد. (برهان ). زنبور خرد. (ناظم الاطباء). منج خرد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) . || به معنی قرنفل هم آمده است . (برهان ). میخک و قرنفل . (ناظم الاطباء).
-
میلک
لغتنامه دهخدا
میلک . [ ل َ ] (اِ مرکب ) پارچه ای که از شهر نوشاد آرند. (غیاث ) (آنندراج ). پارچه ای است ستبر. (یادداشت لغت نامه ) : طبع صوفی کرد او را به میلکی خشنود کردند. (نظام قاری ص 140).میلک و میخک و کرباس و قدک در کارند.تا تو رختی به بر آری و به غفلت ندری . ...
-
کالیکول
لغتنامه دهخدا
کالیکول . (فرانسوی ، اِ) برگه هایی که در زیر کاسه ٔ گل جمع میشوند و کاسه ٔ ثانوی گل را تشکیل میدهند: در زیر کاسه ٔ بعضی از نباتات مانند میخک و پنیرک و توت فرنگی برگه ها و یا قطعات سبزرنگ دیگری بنام کالیکول دیده میشود و کاسه ٔ گل را مضاعف میسازد. (از ...