کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میانجیگری کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
وساطت
لغتنامه دهخدا
وساطت . [ وَ طَ ] (ع اِ) واسطه و وسیله . || (اِمص ) میانجیگری و شفاعت . (ناظم الاطباء). || (مص ) در میان شدن و واسطه و وسیله شدن . (غیاث اللغات از منتخب و کشف و صراح ). || میانجی گری کردن . پادرمیانی یا پامیانی کردن . میانجی شدن . (یادداشت مرحوم دهخد...
-
دلالی
لغتنامه دهخدا
دلالی . [ دَل ْ لا ] (حامص ) شغل دلال . عمل دلال . کار دلال . دلال . (از منتهی الارب ). میانجیگری میان خرنده و فروشنده و راهنمایی در دادوستد و معامله . (ناظم الاطباء). پیدا کردن طرف معامله یا معامله کردن به حساب و اسم دیگری در ازاء اجر معین . (از فره...
-
توسط
لغتنامه دهخدا
توسط. [ ت َ وَس ْ س ُ] (ع مص ) میانجی کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). میانجی گری کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). عمل وساطت انجام دادن میان قوم . (از اقرب الموارد). واسطه کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || در میان چیزی شدن . (تاج المصادر...
-
پایمردی
لغتنامه دهخدا
پایمردی . [ م َ ] (حامص مرکب ) شفاعت : بنده بیش از این نگوید که صورت بندد که بنده در باب باکالنجار و گرگانیان پایمردی میکند. (تاریخ بیهقی ). خواجه پایمردی کند و سوی خواجه ٔ بزرگ احمد عبدالصمد بنویسد و او را شفیع کند. (تاریخ بیهقی ).حقا که با عقوبت دو...
-
سفارت
لغتنامه دهخدا
سفارت . [ س َ رَ ] (ع مص ، اِمص ) رسالت و پیغمبری . (غیاث ). رسالت و پیغمبری و میانجیگری . (آنندراج ). پیغام . (دهار). رسالة. (مهذب الاسماء). صلح کردن میان قوم و میانجی گری نمودن : این قاضی شغلها و سفارتهای با نام کرده است و در هر یکی از آن مناصحت و ...
-
میانداری
لغتنامه دهخدا
میانداری . (حامص مرکب ) وساطت . میانجیگری . وساطت و توسط و شفاعت . (ناظم الاطباء) : پیش ازین رسم میانداری نمی آید ز من در دکان خود فروشی چند دلالی کنم . محسن تأثیر.بوی و گل دست در گریبانندبه میانداری صبا سوگند. میرزا طاهر وحید.بکار خلق تفاوت ز هیج س...
-
شفاعت
لغتنامه دهخدا
شفاعت . [ ش َ ع َ ] (از ع ، اِمص ) خواهش گری و پایمردی . (از ناظم الاطباء) (صراح اللغة). خواستاری . ذرع . خواهشگری .خواهشگری کردن . پایمردی . (یادداشت مؤلف ). خواهش . (مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی ). || توسطو میانجیگری و پادرمیانی . || درخواست و...