کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مکبة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مکبة
لغتنامه دهخدا
مکبة. [ م ِ ک َب ْ ب َ ] (ع اِ) آنچه بر سر طبق افکنند. (مهذب الاسماء). سرپوش . (ناظم الاطباء).
-
مکبة
لغتنامه دهخدا
مکبة. [ م ُ ک َب ْ ب َ ] (اِ) به لغت مراکش ، چرخه و کلافه . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
-
واژههای مشابه
-
مکبه
لغتنامه دهخدا
مکبه . [ م ِ ک َب ْ ب َ / ب ِ ] (از ع اِ) مکبة. سرپوش .نهنبن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : فرموده بود تا سر حسنک پنهان از ما آورده بودند و بداشته در طبقی با مکبه پس گفت نوباوه ای آورده اند از آن بخوریم همگان گفتند خوریم ، گفت بیارید آن طبق بیاوردند...
-
جستوجو در متن
-
طبق پوش
لغتنامه دهخدا
طبق پوش . [ طَ ب َ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) مکبة. سرپوش : گفت برخیز و این ورق برداروین طبق پوش ازین طبق بردار. نظامی .حریفی جنس دید و خانه خالی طبق پوش از طبق برداشت حالی . نظامی .طبق پوش برداشت ازخوان دُرز دُر دامن شاه را کرد پُر.نظامی .
-
طرجهالی
لغتنامه دهخدا
طرجهالی . [ طَ ج َ ] (ص نسبی ، اِ) (غضروف ...) غضروفی است ازغضروفهای نای گلو، پیوسته به آن غضروف که نام آن لااسم له است . (بحر الجواهر). غضروف مکبی . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). رجوع به مکبی (غضروف ...) شود. غضروفی است چون مکبه (سرپوش ) که بر سر چیزی نهند...
-
مکبی
لغتنامه دهخدا
مکبی . [ م ِ ک َب ْ بی ] (ع ص نسبی ، اِ) غضروف دوم از غضروفهای حنجره . (از بحرالجواهر). یکی ازسه غضروف حنجره است چون مکبه که بر سر چیزی نهند و بدین سبب او را مکبی گویند و طرجهالی نیز گویند و این را با «الذی لا اسم له » بندگشادی است و اندر مکبی دو مغا...
-
سرپوش
لغتنامه دهخدا
سرپوش . [ س َ ] (نف مرکب ) پوشنده ٔ سر. || (اِ مرکب ) اعم از مقنعه و سرپوش دیگ و طبق خوان و امثال آن است و سرپوشه و سرپوشنه نیز آمده و آن مخفف سرپوشنده است . (انجمن آرا) (آنندراج ). مکبه . نهنبن : ذوالقرنین گفت چرا پیش نیائید و طعام نخورید. سرپوش خوا...
-
ابوعلی
لغتنامه دهخدا
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن محمد میکالی . ملقب بسیدالکفاة و معروف بامیر حسنک میکال . آخرین وزیر محمودبن سبکتکین . او بمبادی صبا در ملازمت سلطان محمود بسر می برد و در سفر و حضر همیشه با او بود. آنگاه که سلطان بر اریکه ٔ ملک نشست او را ریاست نیشا...