کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مُدَّثِّرُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مدثر
لغتنامه دهخدا
مدثر. [ م ُ دَث ْ ث َ ] (ع ص ) سنگهای برهم نهاده بر روی بدن کشته . (ناظم الاطباء).
-
مدثر
لغتنامه دهخدا
مدثر. [ م ُدْ دَث ْ ث ِ ] (اِخ ) (الَ ...) نام سوره ٔ هفتاد و چهارمین است از قرآن کریم و آن 56 آیت است و پس از سوره ٔ مزمل و پیش ازسوره ٔ قیامة واقع است و در مکه نازل شده است و با این آیت آغاز میشود: یا ایهاالمدثر، قم فَاَنْذِرْ.
-
مدثر
لغتنامه دهخدا
مدثر. [ م ُدْ دَث ْ ث ِ ] (ع ص ) جامه در سر کشیده . جامه به سر درآورنده . (یادداشت مؤلف ). دثار و جامه ٔ چسبیده به تن پوشیده . (ناظم الاطباء). خویشتن در دثار فروبرده . (از اقرب الموارد) . رجوع به ادثار شود. || (اِخ ) یکی از القاب پیغامبر اسلام است ....
-
واژههای همآوا
-
مدثر
لغتنامه دهخدا
مدثر. [ م ُ دَث ْ ث َ ] (ع ص ) سنگهای برهم نهاده بر روی بدن کشته . (ناظم الاطباء).
-
مدثر
لغتنامه دهخدا
مدثر. [ م ُدْ دَث ْ ث ِ ] (اِخ ) (الَ ...) نام سوره ٔ هفتاد و چهارمین است از قرآن کریم و آن 56 آیت است و پس از سوره ٔ مزمل و پیش ازسوره ٔ قیامة واقع است و در مکه نازل شده است و با این آیت آغاز میشود: یا ایهاالمدثر، قم فَاَنْذِرْ.
-
مدثر
لغتنامه دهخدا
مدثر. [ م ُدْ دَث ْ ث ِ ] (ع ص ) جامه در سر کشیده . جامه به سر درآورنده . (یادداشت مؤلف ). دثار و جامه ٔ چسبیده به تن پوشیده . (ناظم الاطباء). خویشتن در دثار فروبرده . (از اقرب الموارد) . رجوع به ادثار شود. || (اِخ ) یکی از القاب پیغامبر اسلام است ....
-
مدسر
لغتنامه دهخدا
مدسر. [ م ِ س َ ] (ع ص ) مرد بسیار جماع کننده . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
دثاریه
لغتنامه دهخدا
دثاریه . [ دِ ری ی َ ] (اِخ ) (سنه ٔ...) سال سوم نزول قرآن بمکه . در این سال سوره های مدثر، مزمل ، جن ، نوح ، معارج ، حاقه ، قلم و ملک نازل شد. نام سال سیم بعثت رسول صلوات اﷲ علیه از سیزده سال توقف آن حضرت بمکه .
-
درآورده
لغتنامه دهخدا
درآورده . [ دَ وَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) داخل کرده شده . واردشده . سپوخته . || جای و قرار داده شده : مدثر؛ جامه در سر درآورده . || مدغم . || خارج شده . || پایین آورده . || پی هم شده : مردف ؛ از پی درآورده . || درهم کرده شده : مشبک ؛ انگشتان و آنچه بد...
-
مزمل
لغتنامه دهخدا
مزمل . [ م ُ زَم ْ م ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از تزمیل . در پیچنده به جامه و پنهان کننده خود را. (از منتهی الارب ). جامه در سرآورده . مدثر. (السامی ص 35 س 4 چ بنیاد فرهنگ ). جامه به سر درکشیده . (مهذب الاسماء). به جامه پیچیده . (شعوری ). در جامه پیچنده خ...
-
حلة
لغتنامه دهخدا
حلة. [ ح ُل ْ ل َ ] (ع اِ) ازار. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). || ردا. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). || بردهای یمانی باشد یا غیر آن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). و لایکون حلة الامن ثوبین او ثوب له بطانة و سلاخ . ج ، حُلَل ، حِلال . (منتهی الارب ...