کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مَلى پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ملی
لغتنامه دهخدا
ملی ٔ. [ م َ ] (ع ص ) توانگر. (مهذب الاسماء) (غیاث ). توانگر و مالدار یا مالدار نیکومعامله . ج ، مِلاء، مُلَآء،اَملِئاء. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). توانگر مالدار مقتدر یا خوش معامله . و مَلی ّ نیز گویندو در اکثر روایات همین صورت مسموع ...
-
ملی
لغتنامه دهخدا
ملی . [ ] (اِخ ) چهارشهر است [ در هندوستان ] بر کران دریا و هر چهار شهر را ملی خوانند و پادشایی بلهرای است و از آنجا دارنیزه و پلپل خیزد. (حدود العالم چ دانشگاه ص 66).
-
ملی
لغتنامه دهخدا
ملی . [ م َ ] (ع ص ) مخفف مَلی ٔ. توانگر. بادستگاه . (فرهنگ نوادر لغات کلیات شمس چ فروزانفر). قادر. مالدار. باتمکن : چون که نباشی به کار ایزد حق همچو به کار فلان ولی و ملی . ناصرخسرو (دیوان ص 444).بوعلی از اشرف و اشرف ز تو نازد به حشرپیش مختار و علی ...
-
ملی
لغتنامه دهخدا
ملی . [ م َ لی ی ] (ع اِ) ساعت دراز از روز. (منتهی الارب )(از اقرب الموارد). ساعت دراز از روز و گویند: مضی ملی من النهار؛ ای ساعة طویلة. (ناظم الاطباء). || یک چندی از روزگار. (دهار). یک چندی . (ترجمان القرآن ). هنگام . (مهذب الاسماء). پاره ای از روزگ...
-
ملی
لغتنامه دهخدا
ملی . [ م ِل ْ لی ] (اِخ ) دهی از دهستان چناران است که در بخش حومه ٔ شهرستان مشهد واقع است و 412 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
ملی
لغتنامه دهخدا
ملی . [ م ِل ْ لی ] (ص نسبی ) منسوب به ملت و آنچه که در ید و اختیار ملت است و گاهی توسعاً در زبان فارسی دولتی را نیز به سبب وابستگی دولت به ملت ، ملی گویند. از این روی این کلمه در همه جا معادل ناسیونال به کار نمی رود.در ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری ل...
-
ملی
لغتنامه دهخدا
ملی . [ م ُل ْ لا] (ع ص ) کوماج پخته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
کولم ملی
لغتنامه دهخدا
کولم ملی . [ ل َ م َ ] (اِخ ) ناحیه ای است از هند بر ساحل دریا و کشتیها از مسقط و عمان به سوی بلاد هند حرکت و قصد کولم ملی کنند و بین کولم ملی و مسقط اگر باد معتدل باشدیک ماه مسافت است . (از اخبار الصین و الهند ص 8).
-
جبهه ٔ ملی
لغتنامه دهخدا
جبهه ٔ ملی . [ ج َ هََ / هَِ ی ِ م ِل ْ لی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گروه و دسته ٔ سیاسی که از چندین حزب مختلف العقیده که در یک موضوع سیاسی اتفاق کلمه داشته باشند بوجود آید. معمولاً افراد و احزابی که در یک جبهه ٔملی شرکت میکنند متعهد هستند که اختلافا...
-
سردار ملی
لغتنامه دهخدا
سردار ملی . [ س َ رِ م ِل ْ لی ] (اِخ ) لقبی است که به ستارخان داده اند. رجوع به ستارخان شود.
-
شورای ملی
لغتنامه دهخدا
شورای ملی . [ ی ِ م ِل ْ لی ] (اِخ )(مجلس ...) رجوع به مجلس شورای ملی و پارلمان شود.
-
اعتصاب ملی
لغتنامه دهخدا
اعتصاب ملی . [ اِ ت ِ ب ِ م ِل ْ لی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اعتصابی که بوسیله ٔ تشکیلات سندیکائی داخلی اعلام و ایجاد گردد و عوامل خارجی آنرا تحریک و تقویت ننموده باشد. (از اقتصاد اجتماعی شمس الدین جزایری ص 148). و رجوع به اعتصاب شود.
-
باغ ملی
لغتنامه دهخدا
باغ ملی . [ غ ِ م ِل ْ لی ] (اِخ ) نام باغی که در محل قدیم میدان مشق در مرکز تهران تأسیس یافت و گردش گاه عمومی بود. اما در سالهای اخیر آنرا برای ایجاد ساختمانهای شهربانی کل کشور و وزارت امورخارجه و موزه ٔ ایران باستان و چند ساختمان دیگر تقسیم کردند ...
-
باغ ملی
لغتنامه دهخدا
باغ ملی . [ غ ِ م ِل ْ لی ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نامی که به گردشگاههای عمومی مراکز شهرها که معمولاً توسط شهرداری ها تأسیس و اداره میشود دهند. پارک شهر. تفرجگاههای عامه در شهر.
-
مجلس شورای ملی
لغتنامه دهخدا
مجلس شورای ملی . [ م َ ل ِ س ِ ی ِ م ِل ْ لی ] (اِخ ) یکی از مجالس قانونگذاری ایران است که از نمایندگان تهران و ایالات و درحدود نصاب قانونی و شرایط قانونی انتخاب و فراهم می شود و نماینده ٔ قاطبه ٔ اهالی ایران است (اصل اول و دوم قانون اساسی ). (ترمینو...