کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مَسَّنَا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
مثنا
لغتنامه دهخدا
مثنا. [ م ُ ث َن ْ نا ] (ع ص ) مکرر. دوباره : اشعار من آن است که در صنعت نظمش نه لفظ معار است و نه معنیش مثنا. مسعودسعد (دیوان چ رشیدیاسمی ص 18).فتح تو گویم اکنون هر ساعتی مکررمدح تو گویم اکنون هرلحظه ای مثنا. امیرمعزی .ز دوستی صفت تو به کوه خوانم و ...
-
مصنع
لغتنامه دهخدا
مصنع. [ م َ ن َ ] (ع اِ) جای گرد آمدن آب باران . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). غدیر. آبگیر طبیعی . || آب انبار. مصنعة. آبگیر و حوض . (غیاث ). آبدان .و رجوع به مصانع شود : و آب این شهر [ تنیس ] از این مصنعهاست که به وقت زیاده شدن نیل پر...
-
مصنع
لغتنامه دهخدا
مصنع. [ م ُ ص َن ْ ن َ ] (ع ص ) برساخته . (یادداشت مؤلف ).مجعول . و رجوع به مصنوعی شود. || کند: فرس مصنع؛ اسب کند. مقابل جواد : هیچ کس از ماه مقنع و فرس مصنع کار بدر تمام و سیر جواد خوشخرام توقع نکرد. (دره ٔ نادره چ شهیدی ص 46). || آراسته . زیبا : ر...
-
جستوجو در متن
-
جنت آباد
لغتنامه دهخدا
جنت آباد. [ ج َن ْ ن َ ] (اِخ ) از مزارع طبس مسنا از محلات قاینات . (مرآت البلدان ج 4 ص 269).
-
چنار
لغتنامه دهخدا
چنار. [ چ ِ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: یکی از آبادیهای تابع طبس مسنا از محال قاینات است . (از مرآت البلدان ج 4 ص 272).
-
جزک
لغتنامه دهخدا
جزک . [ ] (اِخ ) یا جزیک . از توابع طبس مسنا از محالات قاینات و قدیم النسق است . از آب قنات مشروب میشود. هوایش گرم است . قریب یک هزار و پانصد و پنجاه نفر جمعیت دارد. (از مرآت البلدان ج 4 ص 226).
-
چرخت
لغتنامه دهخدا
چرخت . [ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «از مزارع طبس مسنا و از محال قاینات است که قدیم النسق میباشد و از آب قنات مشروب میشود». (از مرآت البلدان ج 4 ص 219).
-
چشمه ٔ حسن عبدا
لغتنامه دهخدا
چشمه ٔ حسن عبدا. [ چ َ م َ ی ِ ح َ س َ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «مزرعه ای است بایر در ناحیه ٔ طبس مسنا». (از مرآت البلدان ج 4 ص 233).
-
چشمه باغ
لغتنامه دهخدا
چشمه باغ .[ چ َ م َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «از مزارع طبیعی مسنا و قدیم النسق است . آبش از قنات و سکنه ٔآن سه خانوار است ». (از مرآت البلدان ج 3 ص 231).
-
چدان
لغتنامه دهخدا
چدان .[ چ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پسکوه بخش قاین شهرستان بیرجند که در 32هزارگزی جنوب باختری قاین سر راه مالرو عمومی محمدآباد به قاین واقع شده . کوهستانی و معتدل است و 221 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و زعفران ، شغل اهالی زراعت ، مالدا...
-
اسحاق
لغتنامه دهخدا
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن عَمّار. معروف به ابن الجصاص و مکنی به ابی یعقوب از موالی یمن . وی در اوائل عهد عباسیان ، صاحب و ملازم عیسی بن موسی بود. و مردم ، در خانه ٔ عیسی اشعار خود بر او میخواندند. مرزبانی بنقل از عیسی بن جعفرگوید: اسحاق بن مروان از م...
-
اسرق
لغتنامه دهخدا
اسرق . [ اَ رَ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از سارق . دزدتر. دزدنده تر. سارق تر. - امثال : اسرق من اَکتل . اسرق من بُرجان ؛ یقال انّه کان لصّاً من ناحیة الکوفة صلب فی السرق فسرق و هو مصلوب .اسرق من تاجة؛ قال حمزة حکی هذا المثل محمدبن حبیب فلم ینسب الرجل...
-
صاحب بن عباد
لغتنامه دهخدا
صاحب بن عباد. [ ح ِ ب ِب ْ ن ِ ع َب ْ با ] (اِخ ) نام وی اسماعیل ، مکنی به ابی القاسم و ملقب به صاحب و کافی الکفاة. ابن خلکان گوید: او نخستین کس است از وزراء که لقب صاحب گرفت بدان سبب که مصاحب ابوالفضل بن العمید بود و او را صاحب ِ ابن عمید میگفتند و ...