کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مية پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
میه
لغتنامه دهخدا
میه . [ م َی ی ِه ْ ] (ع ص ) میهة. پر از آب مانند کشتی و چاه و جز آن .
-
میه
لغتنامه دهخدا
میه . [ م َی ْه ْ ] (ع مص ) زراندود کردن شمشیر و جز آن را. (از منتهی الارب از ماده ٔ م ی هَ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). موه . (المصادر زوزنی ). || موه . (ناظم الاطباء). بسیارآب گردیدن چاه . (منتهی الارب ). بسیارآب گردیدن . (آنندراج ). بسیار شد...
-
میه
لغتنامه دهخدا
میه . [ م ِ ی ِ ] (اِ) دیوک جامه . (ناظم الاطباء). بید.
-
میة
لغتنامه دهخدا
میة. [ م َی ْ ی َ ] (اِخ ) دختر طلابةبن قیس بن عاصم غسانی یکی از ملوک عرب معشوق ذی الرمة شاعر بود و شرح عاشقی و عشق او در مقدمه ٔ دیوان ذی الرمة (چ مصر) آمده است . در شعر منوچهری نام وی به صورت مخفف «می » آمده است :نوروز برنگاشت به صحرا به مشک و می ت...
-
جستوجو در متن
-
میهة
لغتنامه دهخدا
میهة. [ م َی ْ ی ِ هََ ] (ع ص )میه . پر از آب مانند کشتی و چاه و جز آن . (ناظم الاطباء): رکیة میهة؛ چاه بسیارآب . و رجوع به میه شود.
-
علی میهی
لغتنامه دهخدا
علی میهی . [ ع َ ی ِ می ] (اِخ ) ابن عمربن احمدبن عمربن ناجی میهی شافعی بصیر. متوفی در دوازدهم ربیعالاول سال 1024 هَ . ق . در طندتاء. او راست :1- الرفائق المنظمة علی الدقائق المحکمة. 2- هدایةالصبیان لفهم بعض مشاکل القرآن . و میهی منسوب است به «میه » ...
-
می
لغتنامه دهخدا
می . [ م َی ی ] (اِخ )دختر طلابةبن قیس بن عاصم غسانی از ملوک عرب . این زن معشوقه ٔ ذی الرمة شاعر بود و شرح عاشقی آنان در ابتدای دیوان ذی الرمة (چ مصر) آمده است . میة : نوروز برنگاشت به صحرا به مشک و می تمثالهای عزه و تصویرهای می .منوچهری (دیوان ص 112...
-
دانش بک
لغتنامه دهخدا
دانش بک . [ ن ِ ب َ ] (اِخ ) از شاعران متأخر عثمانی و از مردم استانبول است . او را دیوانی است اندک شعر. به سال 1145 هَ . ق . درگذشته است و این بیت از اوست :گورمدم گیتد کجه هجران ایچره صبح وصلتی اول میه خوابیده نک بختم شب یلداسیدر.(قاموس الاعلام ترکی...
-
موه
لغتنامه دهخدا
موه .[ م َوْه ْ ] (ع مص ) آمیختن . || آب خورانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کسی را آب دادن . (تاج المصادر بیهقی ). || آب برآمدن از چاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مؤوه . مَیْه . (منتهی الارب ). پدید آمدن آب چاه . (تاج المصادر بیهقی ). بس...
-
ماهة
لغتنامه دهخدا
ماهة. [ هََ ] (ع مص ) آب برآمدن از چاه و بسیار آب گردیدن . مَوه ْ . مَیه ْ . مَیهَة. (از منتهی الارب ). بسیارآب گردیدن چاه . (از اقرب الموارد). || آب درآمدن در سفینه . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (ص ) رکیة ماهة؛ چاه بسیارآب . (منتهی الارب...
-
ذوالرمة
لغتنامه دهخدا
ذوالرمة. [ ذُرْ رُم ْ م َ ] (اِخ ) غیلان بن عقبةبن بهیش بن مسعودبن حارثةبن عمروبن ربیعةبن ساعدةبن کعب بن عوف بن ربیعةبن ملکان بن عدّی بن عبدمناةبن ادّابن طابخةبن الیاس بن مضربن نزاربن معدّبن عدنان . مکنّی به ابی الحرث . شاعر مشهور. معروف بذی الرمّة ی...
-
عزة
لغتنامه دهخدا
عزة. [ ع َزْ زَ ] (اِخ ) دختر حُمَیْل بن حفص بن ایاس حاجبیه ٔ غفاریه ٔ ضمریة. وی زنی ادیب و خوش بیان و از اهالی مدینه بود و در عهد عبدالملک بن مروان به مصر رفت و به تعلیم زنان حرم عبدالملک پرداخت . او را با «کثیر» شاعر حکایاتی است ، از آن جمله روزی ا...
-
گاتها
لغتنامه دهخدا
گاتها. (اِخ ) کهنه ترین و مقدسترین قسمت اوستا گاتها میباشد که در میان یسنا جای داده شده است در خود اوستا گاثا و در پهلوی گاس آمده و جمع آن گاسان میباشد و گاسانیک ترکیب صفتی آن است یعنی مربوط به گاتها در پهلوی نیز بطور خصوصی هر فرد از اشعار گاتها را (...
-
حارثة
لغتنامه دهخدا
حارثة. [ رِ ث َ ] (اِخ ) ابن بدربن حصین بن قطن بن مالک بن غُدانةبن یربوع بن حنظلةبن زید مناةبن تمیم الغدانی الیربوعی التمیمی . از سادات و فرسان بنی تمیم و از سرداران و امراء عصر اموی است . او مردی خطیب و شاعری فصیح بود و او را با عمر و علی (ع ) و زیا...