کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منلاس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منلاس
لغتنامه دهخدا
منلاس . [ م ِ ن ِ ] (اِ) چچلاس . سنجاقک . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
منلاس
لغتنامه دهخدا
منلاس . [ م ِ ن ِ ] (اِخ ) پادشاه اسپارتا و برادر اگاممنن بود که با هلنا مزاوجت کرد و چون پاریس پسر پریاموس هلنا را بربود جنگ اسپارتا و تروا آغاز شد. منلاس در جنگ تروا شجاعت بسیار نمود و پس از تسخیر آن شهر، هلنارا به دست آورد. لکن تا بازگشت به وطن هش...
-
جستوجو در متن
-
لالامباز
لغتنامه دهخدا
لالامباز. (اِ) جانورکی است پرنده چون ملخی دراز که بیشتر با سرعتی عجیب در کنار آبها پرد. تی تی بول . چچلاس . فُرنگ . مِنلاس .
-
هرمیون
لغتنامه دهخدا
هرمیون . [ هَِ ی ُ ] (اِخ ) دختر منلاس و هلنا. (فوستل دوکولانژ). تنها دختر منلاس و هلن بود. در قدیمترین افسانه ها چنانکه در اودیسه بچشم میخورد چنین روایت شده است که منلاس او را غیاباً نامزد نئوپتولم پسر آشیل کرد و در مراجعت به لاسدمون جشنی برای این ه...
-
چچلاس
لغتنامه دهخدا
چچلاس . [ چ ِ چ ِ ] (اِ) قسمی حشره ٔ بالدار که به انواع مختلف ورنگهای گوناگون وجود دارد و در ساحل برکه ها و مرداب ها زندگی میکند. سنجاقک . منلاس . چیچیلاس (در گیلکی ).
-
هلن
لغتنامه دهخدا
هلن . [هَِ ل ِ ] (اِخ ) در افسانه های یونان نام همسر منلاس بود که یونانیان به خاطر اوده سال در برابر تروا جنگیدند. گروهی او را دختر زئوس و گروهی دختر آفرودیت دانسته اند و در هر صورت نسب او درهم است و ایفی ژنی معروف را حاصل همبستری او باتزه دانسته اند...
-
ترژا
لغتنامه دهخدا
ترژا. [ تْرُ / ت ِ رُ ] (اِخ ) تروا . تریا. یکی از شهرهای آسیای صغیر نزدیک ساحل داردانل بود که نخست آنرا «پرگاما» میگفتند. نام سلاطین این شهر از 1614 سال ق .م . در آثار قدیم یونان ذکر شده است . در زمانی که پریاموس پادشاه ترژا بود، پاریس پسر او، هلنوس...
-
اسپارت
لغتنامه دهخدا
اسپارت . [ اِ ] (اِخ ) اسپارته . اسپارتا. لاسدمون . شهر مشهور باستانی در شبه جزیره ٔموره . این شهر مرکز و پایتخت خطه ٔ لاکونیا واقع در منتهای جنوبی شبه جزیره ٔ مذکور است و در محلی ناهموار و کوهستانی در ساحل نهر اوروتاس جای دارد. اهالی دلاور و ساده من...