کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منقشة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منقشة
لغتنامه دهخدا
منقشة. [ م ِ ق َ ش َ ] (ع اِ) قلم سربی و مداد. || قلم مو. (ناظم الاطباء).
-
منقشة
لغتنامه دهخدا
منقشة. [ م ُ ن َق ْ ق ِ ش َ ] (ع اِ) سر شکستگی که استخوان از وی شکسته باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). سر شکستگی که به استخوان رسیده باشد. (ناظم الاطباء). شکستگی سر که آن را منقلة گویند. (یادداشت مرحوم دهخدا) (از اقرب الموارد). رجوع به منقلة شود.
-
جستوجو در متن
-
انتقاش
لغتنامه دهخدا
انتقاش . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) خار از پای برآوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(آنندراج ) (از اقرب الموارد). خار از تن بیرون کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). || بر نگین نقش کردن فرمودن نقاش را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). فرما...
-
طاهر
لغتنامه دهخدا
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن حسین بن یحیی مخزومی بصری ، مکنی به ابومحمد. وی در بصره متولد شده و در ری سکونت داشته است . او بر بیشتر شاعران عصر برتری دارد و از شاعران عراق در ردیف ابن نباته و ابن بابک و از شاعران جبل برابر با رستمی و خازن است . او را تصنی...