کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منتها پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منتها
لغتنامه دهخدا
منتها. [ م ُ ت َ ] (ع ص ، اِ) چیزی به پایان رسیده . (آنندراج ). || آخر. آخرین . پایان . حد ونهایت . انجام و عاقبت . (از ناظم الاطباء). انجام . فرجام . کران . کرانه . بن . تک . ته . سر. انتها. غایت . مقابل مبتدا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : فضل ترا ...
-
واژههای مشابه
-
بی منتها
لغتنامه دهخدا
بی منتها. [ م ُ ت َ ] (ص مرکب ) (از: بی + منتها = منتهی عربی ) بی منتهی . بی انجام . بی پایان : ور بدل اندیشه از مردم کنی مشغله شان بی حد و بی منتهاست . ناصرخسرو.اوست مختار خدا وچرخ و ارواح و حواس زان گرفتند از وجودش منت بی منتها. خاقانی .نمی خواستم ...
-
جستوجو در متن
-
النهایة
لغتنامه دهخدا
النهایة. [ اَن ْ ن ِ ی َ ] (ع اِ) نهایت . پایان . رجوع به نهایت شود. || منتها. منتهای مراتب .
-
مهرداد اول
لغتنامه دهخدا
مهرداد اول . [م ِ دِ اَوْ وَ ] (اِخ ) اشک ششم . ششمین شاه سلسله ٔ اشکانی است . دولت اشکانیان را به منتها درجه ٔ قدرت رسانید و دمتریوس پادشاه سلوکیدی را مغلوب و دستگیر کرد. وی نخستین شاه است از اشکانیان که خود را شاهنشاه خوانده است و از 173 تا 140 ق ....
-
منتهی
لغتنامه دهخدا
منتهی . [ م ُ ت َ ها ] (ع ص ) به پایان رسیده و پرداخته و انجام داده و به آخر رسیده . (ناظم الاطباء). || (اِ) نهایت . گویند: هو بعیدالمنتهی . (از اقرب الموارد) : و اءَن َّ اًلی ربک المنتهی . (قرآن 42/53). رجوع به منتها شود.- سدرةالمنتهی . رجوع به سدر...
-
اصحاب یعقوب
لغتنامه دهخدا
اصحاب یعقوب . [ اَ ب ِ ی َ ] (اِخ ) یعقوبیه . یکی از فرق سه گانه ٔ مسیحیان بودند که به اقانیم سه گانه اعتقاد داشتند منتها این گروه میگفتند کلمه (اقنوم علم ) به گوشت و خون تبدیل شد و از اینرو خدا مسیح گردید. رجوع به ملل و نحل چ قدیم تهران ص 1 شود.
-
بی منتهی
لغتنامه دهخدا
بی منتهی . [ م ُ ت َ ها ] (ص مرکب ) (از: بی + منتهی عربی ) بی منتها. بی پایان . بی انجام . بی نهایت : به یک دانه گندم در ای هوشیارمسیح است بسیار و بی منتهی است . ناصرخسرو.دریای سبز سرنگون پرگوهربی منتهی . ناصرخسرو.خود ز بیم این دم بی منتهی بازخوان فا...
-
خودسوز
لغتنامه دهخدا
خودسوز. [ خوَدْ / خُدْ ] (اِ مرکب ) فسفر. (یادداشت بخط مؤلف ). || (نف مرکب ) آنچه خودبخود مشتعل است ، البته هیچ اشتعالی بدون مواد اولیه امکان ندارد منتها در روزگاری که خواص اشتعالی ماده ای شناخته نشده بود مردم آن ماده را خودسوز می انگاشتند و آتشکده ...
-
خرتبرت
لغتنامه دهخدا
خرتبرت . [ خ َ ت َ ب ِ ] (اِخ ) نام دیگر حصن زیاد است که دراخبار بنی حمدان موضع آن به اقصای دیاربکر از بلاد روم معین شده است بین خرتبرت و ملطیه دوروزه راه و نهرفرات فاصله است . این نام ارمنی است و اسامةبن منقد در شعر خود آنرا نام برده است منتها با حذ...
-
رأس الجدی
لغتنامه دهخدا
رأس الجدی . [ رَءْ سُل ْ ج َدْی ْ ] (اِخ ) اصطلاح فلک ) به اصطلاح هیأت ، آن محل از دایره ٔ منطقةالبروج که در محاذات اول برج جدی واقع شده و وقتی که آفتاب در این محل واقع گردد منتها بعد آن در طرف جنوب از خط استوا خواهد بود و مطابق است با اول فصل زمست...
-
رأس السرطان
لغتنامه دهخدا
رأس السرطان . [ رَءْ سُس ْ س َ رَ ] (اِخ ) محلی که محاذات اول برج سرطان واقع شده و منتها بعد آفتاب از خط استوا در طرف شمال این محل است و مطابق اول فصل تابستان و سوم تیرماه جلالی میباشد. (ناظم الاطباء). سر سرطان و نقطه ٔ انقلاب تابستانی . (از التفهیم...
-
شیشکی بستن
لغتنامه دهخدا
شیشکی بستن . [ شی ش َ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) اضراط. یعنی به دهان حکایت صوت ضراط کردن و بدان فسوس کردن و خوار شمردن کسی را. با دهان آوازی چون تیز برآوردن ، و بیشتر برای تحقیر کسی کنند. (یادداشت مؤلف ). صدایی شبیه به ضرطه منتها بسیار شدید از دهان برآورد...
-
اشک
لغتنامه دهخدا
اشک . [ اَ ] (اِخ ) بیست وهشتم یا بلاش پنجم یا اردوان پنجم . پس از مرگ بلاش چهارم دو پسر او بلاش و اردوان مدعی سلطنت شدند. و آنچه بنظر میرسد تاج و تخت لااقل از 216 م . نصیب اردوان گردیده است ، زیرا مذاکرات کاراکالاّ امپراتور روم با اردوان بعمل آمده ا...