خودسوز. [ خوَدْ / خُدْ ] (اِ مرکب ) فسفر. (یادداشت بخط مؤلف ). || (نف مرکب ) آنچه خودبخود مشتعل است ، البته هیچ اشتعالی بدون مواد اولیه امکان ندارد منتها در روزگاری که خواص اشتعالی ماده ای شناخته نشده بود مردم آن ماده را خودسوز می انگاشتند و آتشکده هایی که بر روی چشمه های نفط قرار داشت و بیشتر در قفقاز بود آتشکده های خودسوز می گفتند. (یادداشت مؤلف ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.