کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منتقد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منتقد
لغتنامه دهخدا
منتقد. [ م ُ ت َ ق َ ] (ع ص ) سره کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). درم خوب از بد سوا شده و شمرده شده . (ناظم الاطباء). || پاک . (غیاث ). محض . خالص : او به بینی بو کند ما با خردهم ببوئیمش به عقل منتقد . مولوی (مثنوی چ خاور ص 193).|| (...
-
منتقد
لغتنامه دهخدا
منتقد. [ م ُ ت َ ق ِ ] (ع ص ) نقدستاننده . (غیاث ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || آنکه سره می کند درم را و خوب آن را از بد جدا می کند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آنکه عیوب شعر را بر گوینده ٔ آن آشکار کند. (از اقرب الموارد). آنکه آثار ادبی...
-
جستوجو در متن
-
گرونویوس
لغتنامه دهخدا
گرونویوس . [ گ ِ رُ ن ُ ] (اِخ ) ژان فردریک گرونو، بشردوست و منتقد هلندی متولد در هامبورگ . (1611 - 1671 م ).
-
ولز
لغتنامه دهخدا
ولز. [ وِ ] (اِخ ) هربرت جرج (1866 - 1946 م .). مورخ و منتقد و داستان نویس بزرگ انگلیسی .
-
بیربوم
لغتنامه دهخدا
بیربوم . (اِخ ) سر مکس . (1872-1956م .) نویسنده و کاریکاتورنگار انگلیسی و منتقد آثار درامی . (دایرة المعارف فارسی ).
-
دقیقه گیر
لغتنامه دهخدا
دقیقه گیر. [ دَ قی ق َ / ق ِ ] (نف مرکب ) دقیقه گیرنده . خرده گیر. ایرادگیر. منتقد. (فرهنگ فارسی معین ).
-
گاوارنی
لغتنامه دهخدا
گاوارنی . (اِخ ) سولپیس گیوم شوالیه . رسام فرانسوی همکار شاری واری ، مصور خوش ذوق و منتقد جامعه در زمان لویی فیلیپ . متولد 1804 و متوفی در 1866م .
-
برونتیر
لغتنامه دهخدا
برونتیر. [ بْرو / ب ُ ن ِی ِ ] (اِخ ) فردینان . (1849- 1906 م .) منتقد ادبی فرانسوی . وی فرضیه هایی درباب ادبیات ایجاد کرده که گاهی بسیار سیستماتیک می باشند. او عضو آکادمی فرانسه بود. (فرهنگ فارسی معین ).
-
کاردوچی
لغتنامه دهخدا
کاردوچی . (اِخ ) ژیوزوئه . شاعر و منتقد ایتالیائی متولد در «وال دی کاستلو» (1835 - 1907 م .). وی بضد رومانتیسم به عکس العمل برخاست و برای مکتب تازه ای هّم ِ خود را مصروف ساخت ، از این جهت در ادبیات جدید ایتالیا تأثیری عظیم کرد و به سال 1906 برنده ٔ ...
-
دیاگیلف
لغتنامه دهخدا
دیاگیلف . [ ل ِ ] (اِخ ) سرگی پاولوویچ (از 1872 تا 1929 م .). کارگردان روسی بالت و منتقد هنری . وی در 1892 م . از هنرستان موسیقی سن پطرزبورگ فارغ التحصیل شد و پس از چندی به نشر مجله ٔ هنری مهم «میرایسکوستوا = جهان هنر» پرداخت . در 1909 م . گروهی از ر...
-
درایدن
لغتنامه دهخدا
درایدن . [ دْرا / دِدِ ] (اِخ ) جان . (1631 -1700 م .). شاعر و نمایشنامه نویس و منتقد انگلیسی . وی کرامول را مدح کرد (1659) و سپس به مدح چارلز دوم پرداخت و در دوره ٔ بازگشت خاندان استوارت رونق بسیاریافت . در سال 1668 م . ملک الشعرا شد، پس از جلوس جیم...
-
خرده گیر
لغتنامه دهخدا
خرده گیر. [ خ ُ دَ/ دِ ] (نف مرکب ) کنایه از عیب جوی و نکته گیرنده . (برهان قاطع) (از انجمن آرای ناصری ) (از آنندراج ). عائب . (یادداشت بخط مؤلف ). نکته گیر. خرده سنج . نکته سنج : از این نازک طبعی ، خرده گیری ، عیبجویی ، بدخویی که از آب کوثر نفرت گر...
-
ناقد
لغتنامه دهخدا
ناقد. [ ق ِ ] (ع ص ) سره کننده ٔ درهم ها. (ناظم الاطباء). تمیزدهنده ٔ میان پول سره و ناسره . (فرهنگ نظام ). صراف . (از سمعانی ). سیم گزین . (مهذب الاسماء) (ملخص اللغات ). سره کننده ٔ درم و دینار. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). صیرفی . (از الانساب سمعانی ...
-
انتقاد
لغتنامه دهخدا
انتقاد. [ اِ ت ِ ](ع مص ) سره کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سره گرفتن . (ناظم الاطباء). بیرون کردن درمهای ناسره از میان درمها. (از اقرب الموارد). بهین چیزی برگزیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || گرفتن درم را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج )....