کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مملکة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مملکة
لغتنامه دهخدا
مملکة. [ م َ ل َ / ل ِ / ل ُ ک َ ] (ع مص ) ملک خود گردانیدن چیزی را و فراگرفتن به اختیار خود. (از منتهی الارب ). مَلک . مِلک . مُلک . (از ناظم الاطباء).
-
مملکة
لغتنامه دهخدا
مملکة. [ م َ ل ِ / ل ُ ک َ ] (ع اِ) فر و دبدبه ٔ پادشاهی . (ناظم الاطباء). || موضع پادشاه یامواضعی که در ملک پادشاه باشد. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || میانه ٔ کشور . ج ، ممالک ، ممالیک . (ناظم الاطباء).
-
مملکة
لغتنامه دهخدا
مملکة. [ م َ ل ُ / ل ِ ک َ ] (ع ص ) بنده ای که پدر و مادر وی بنده نباشد. یقال : هو عبد مملکة. (ناظم الاطباء). مقابل عبد قن . (یادداشت مرحوم دهخدا). بنده که پدر و مادرش بنده نبوده باشند. (آنندراج ).
-
واژههای مشابه
-
مملکه
لغتنامه دهخدا
مملکه . [ م َ ل َ / ل ِ ک َ / ک ِ ] (از ع ، اِ) مملکة. مملکت . پادشاهی .- مملکه پرور ؛ پرورنده ٔ مملکت : احکام کسروی نشنیدی که در سمرعدلش ز عقل مملکه پرور نکوتر است . خاقانی . || مملکة. بنده ای که پدر و مادرش بنده نباشد.- عبدمملکه ، عبدمملکة ؛ بنده ک...
-
واژههای همآوا
-
مملکت
لغتنامه دهخدا
مملکت . [ م َ ل َ ک َ ] (ع اِمص ) کشورداری . شهریاری . پادشاهی و عظمت . حکومت . (ناظم الاطباء). مقام سلطنت . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). پادشاهی . (مهذب الاسماء) (غیاث ) : ای فخر آل اردشیر ای مملکت را ناگزیرای همچنان چون جان و تن افعال واعمالت هژیر. د...
-
جستوجو در متن
-
غطاس
لغتنامه دهخدا
غطاس . [ ] (اِخ ) (افندی ) قندلفت . مدیر مدرسه ٔ امیریکیه در بلمند. وی کتاب «امتیازات الجماعات المسیحیة فی مملکة العثمانیة» را که تألیف ستافروس فوتیراس نویسنده ٔ روزنامه ٔ نیولوغوس یونانی در قسطنطنیه است به عربی ترجمه کرده و در طرابلس شام به سال 191...
-
کاخ پادشاهان بخارا
لغتنامه دهخدا
کاخ پادشاهان بخارا. [ خ ِ دِ ن ِ ب ُ ] (اِخ ) آقای سعید نفیسی نوشته اند: «کاخ پادشاهان بخارا در موضع ریگستان بود از دروازه ٔ غربی کهندز تا بدروازه ٔ معبد که همان دروازه ٔ ریگستان باشد. نصربن احمد سامانی بریگستان سرائی ساخت بسیار نیکو و مال بسیار در آ...
-
کارک علویان
لغتنامه دهخدا
کارک علویان . [ رَ ک ِ ع َ ل َ ] (اِخ ) نام ضیاعی در دروازه ٔ نو از شهر بخارا : بدروازه ٔ نو موضعی است که آن را کارک علویان خوانند [ و ] بر در شهر و (آنجا) امیر منصوربن نوح کوشکی ساخت (بغایت ) نیکو چنانکه به وی مثل زدندی از نیکوئی و سال برسیصد و پنجا...
-
حجرالحلق
لغتنامه دهخدا
حجرالحلق . [ ح َ ج َ رُل ْ ح َ ] (ع اِ مرکب ) بیرونی در کتاب الجماهر فی معرفة الجواهر گوید: انه اصیب لبختیشوع حجر فی درج مختوم فسئل «بسیل » غلامه عنه فاجاب بانی لااخبر به حتی یضمن لی امیرالمؤمنین ان ینفذنی الی مملکة الروم فلا حاجة لی الی العراق بعد ...
-
ملک
لغتنامه دهخدا
ملک . [ م ُ / م ِ / م َ ] (ع مص ) خداوند شدن . (تاج المصادر بیهقی ). خداوند چیزی شدن . (ترجمان القرآن ). ملک خود گردانیدن و فراگرفتن چیزی را به اختیار خود. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). به قدرت و استبداددر اختیار خود گرفتن چیزی را. ...
-
اذریانوس
لغتنامه دهخدا
اذریانوس . [ اَ ] (اِخ ) (ایلیوس ). (تاریخ الحکمای قفطی ص 96، 2و 97، 13 و 126، 21 و 127، 10 و عیون الانباء ج 1 ص 84، 19). رجوع به آدرین و ادریانوس شود. || سنین اذریانوس . از عبارت ذیل چنین برمیآید که سنین آذریانوس مبداء تاریخی بوده است مانند سنین بنا...
-
قبعین
لغتنامه دهخدا
قبعین . [ ] (اِخ ) (سلیم ...) از نویسندگان عصری و دارنده ٔ مجلةالاخاء قاهره است . او راست : 1 - انجیل تولستوی و دیانته . این کتاب را از روسی به عربی برگردانده و در چاپخانه ٔ الاخویةالمصریة به سال 1904 م . در 196 صفحه به چاپ رسانده است . 2 - تاریخ الح...