کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ممتدة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ممتدة
لغتنامه دهخدا
ممتدة. [ م ُ ت َدْ دَ ](ع ص ) تأنیث ممتد. ج ، ممتدات . رجوع به ممتد شود.
-
جستوجو در متن
-
ممتدات
لغتنامه دهخدا
ممتدات . [ م ُ ت َدْ دا ](ع ص ، اِ) ج ِ ممتدة. رجوع به ممتدة و ممتد شود. || مقادیر و کمیات و صور. (اسفار ج 2 ص 127).
-
اجان
لغتنامه دهخدا
اجان . [ اَ ] (اِخ ) بلاد متسعه ٔ ممتده ای در سواحل افریقای شرقی ، واقع در ساحل اقیانوس هند، و آن از زنگبار تا رأس غردافوی ممتد است . مساحت عرضش در حدود 10 درجه است و طرف جنوبی آن بخط استواء نزدیک است و سکنه ٔ این بلاد از قبیله ٔ ایساریاسومولی و بعض...
-
د
لغتنامه دهخدا
د. [ دِ ] (با کسره ٔ ممتده ) (صوت ، ق ) در تداول خانگی حرف تعجب است به معنی واقعاً؟ و آیا راست است ؟ و آیا راستی چنین است ؟ و آیا راستی چنین بود؟ || در تداول عوام حرف استفهام تعجبی انکاری است مانند دِهَه ! || (در تداول عامه ) چرا چنین کنی ! || در تدا...
-
ذوالنجمة
لغتنامه دهخدا
ذوالنجمة. [ ذُن ْ ن َ م َ ] (ع اِ مرکب ) خر. (منتهی الارب ). و در تاج العروس ذیل کلمه ٔ نجمة آمده است : و النجمه بالفتح و یحرک ... نبت معروف فی البادیة، قال ابوعبید: السرادیح اماکن لینة تنبت النجمة و النصی قال والنجمة شجرة تنبت ممتدة علی وجه الارض او...
-
اوزیریس
لغتنامه دهخدا
اوزیریس . [ اُ ] (اِخ ) اوسیریس . خدای جهان زیرین . برطبق اسطوره ٔ معروفی وی پسر کب (زمین ) و نوت (آسمان ) شوهر ایسیس و پدر هوروس بود. نام بزرگترین معبودمصریان قدیم است و کنایه بود از آفتاب و رود نیل که بزعم آنها از خودی خود بوجود آمد و با خواهر خویش...
-
پیامونته
لغتنامه دهخدا
پیامونته . [ مُن ْ ت ِ ](اِخ ) (دامنه ٔ کوه ). پیمون نام خطه ٔ بزرگی در انتهای شمال غربی ایتالیا، از دو طرف مغرب و شمال محاط بعقبه ٔ جبال آلپ و از جهت جنوب محدود بسلسله ٔ جبال آپنین قسمت علیای حوضه ٔ نهر پو را تشکیل دهد. از طرف شمال ، بسویس ، از سمت ...
-
تاتار
لغتنامه دهخدا
تاتار. (اِخ ) تتر و یا تتار نام قومی است بقول تامسُن در قرن هشتم میلادی (دوم هجری ) درکتبیه های ترکی ارخون نام دو طایفه از تاتار بنام «سی تار» و «نه تاتار» یاد شده در آن عصر مراد از نام مذکور مغول یا بخشی از مغول بود نه قومی ترک و بقول تامسُن این تات...
-
استانبول
لغتنامه دهخدا
استانبول . [ اِ تام ْ ] (اِخ ) استامبول . اسلامبول . اسطمبول . اسطنبول . قسطنطنیه . قسطنطینیه . بوزنطیا . سابقاً پایتخت دولت عثمانی و یکی از مشهورترین بلاد عالم است . موقع و تقسیمات این شهر باعظمت از چهار قسمت عمده تشکیل شده :1 - خود استانبول و ایّوب...
-
چشم
لغتنامه دهخدا
چشم . [ چ َ /چ ِ ] (اِ) معروفست که عرب «عین » گویند. (برهان ). ترجمه ٔ عین . (آنندراج ).آن جزء از بدن انسان و حیوان که بر بالای آن ابرو جا گرفته و آلت دیدنست . (فرهنگ نظام ). عضو آلی مدرک رنگها. عین و آلت ابصار و دیده و چشم که آلت ابصار باشد عبارت اس...