کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقدس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مقدس
لغتنامه دهخدا
مقدس . [ م َ دِ ] (اِخ ) بیت المقدس . قدس : ز مقدس تنی چند غم یافته ز بیدادداور ستم یافته . نظامی (از گنجینه ٔ گنجوی ص 147).چو بیدادگر دید خون ریختش ز دروازه ٔ مقدس آویختش . نظامی .از او کار مقدس چو با ساز گشت سوی ملک مغرب عنان بازگشت . نظامی .و رجوع...
-
مقدس
لغتنامه دهخدا
مقدس . [ م ُ ق َدْ دِ ] (ع ص ) پاک کننده . (مهذب الاسماء). پاکیزه کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || راهب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || کشیش که تعمید دهد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || تقدیس ک...
-
مقدس
لغتنامه دهخدا
مقدس . [ م ُ ق َدْدَ ] (ع ص ) پاک کرده . (مهذب الاسماء). به پاکی یاد شده . به پاکی خوانده شده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). پاک و پاکیزه . (ناظم الاطباء). پاک و پاکیزه و منزه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : انی انا ربک فاخلع نعلیک انک بالواد المقدس ...
-
مقدس
لغتنامه دهخدا
مقدس . [م َ دِ ] (ع اِ) جای پاک و پاکیزه . (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
علاءالدین مقدس
لغتنامه دهخدا
علاءالدین مقدس . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ م ُ ق َدْدَ ] (اِخ ) علی بن منصور خفی . رجوع به علی ... شود.
-
وایقان مقدس
لغتنامه دهخدا
وایقان مقدس . [ م ُ ق َدْ دَ ] (اِخ ) دهی است جزو دهستان میشه پاره ٔ بخش کلیبر شهرستان اهر، دارای 137 تن سکنه است . رجوع به فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 شود.
-
شهر مقدس
لغتنامه دهخدا
شهر مقدس . [ ش َ رِ م ُ ق َ د دَ ] (اِخ ) همان اورشلیم است که همواره از آن وقت تا بحال به قدس مسمی است و این معنی دال بر آنست که در نزد جمیع طوایف معتبر و مقدس بود. (قاموس کتاب مقدس ). رجوع به بیت المقدس شود.
-
مقدس اردبیلی
لغتنامه دهخدا
مقدس اردبیلی . [ م ُ ق َدْ دَ س ِ اَ دَ ] (اِخ ) احمدبن محمد(متوفی به سال 993 هَ . ق ). معروف به مقدس یا مقدس اردبیلی و محقق اردبیلی . از علما و فقها و متکلمان بزرگ شیعه است . وی در اردبیل متولد شد و در نجف اقامت گزید و در همانجا درگذشت . او را تألی...
-
بیت مقدس
لغتنامه دهخدا
بیت مقدس .[ ب َ / ب ِ ت ِ م َ دِ ] (اِخ ) بیت المقدس : شودز عدل تو گیتی چنان که بام ببام به بیت مقدس بتوان شدن ز چین و طراز. سوزنی .رجوع به قدس شود.
-
خشکه مقدس
لغتنامه دهخدا
خشکه مقدس . [خ ُ ک َ / ک ِ م ُ ق َدْ دَ ] (ص مرکب ) آنکه اطاعت صرف از ظواهر شریعت کند. خشک مقدس . رجوع به خشک مقدس شود.
-
خشک مقدس
لغتنامه دهخدا
خشک مقدس . [ خ ُ ک ِ م ُ ق َدْ دَ ] (ص مرکب ) متدینی که جز اطاعت از ظاهر احکام دین بهیچ تأویل و تعبیری تن درندهد. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
دار مقدس
لغتنامه دهخدا
دار مقدس . [ رِ م ُ ق َدْ دَ ] (اِخ ) رجوع به دار مسیح و دار عیسی شود.
-
جستوجو در متن
-
مقدسی
لغتنامه دهخدا
مقدسی . [ م ُ ق َدْ دَ ] (حامص ) پاکی و پارسایی . (ناظم الاطباء). مقدس بودن . حالت و چگونگی مقدس . و رجوع به مقدس شود.