کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقدار کم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عالم مقدار
لغتنامه دهخدا
عالم مقدار. [ ل َ م ِ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مراد عالم مثال است . رجوع به عالم مثال شود. (از شرح حکمة الاشراق ص 243 و اسفار ج 1 ص 74 و مبداء و معاد ملاصدرا ص 343).
-
عالی مقدار
لغتنامه دهخدا
عالی مقدار. [ م ِ ] (ص مرکب ) بزرگوار. از القاب احترام است که در اول نامه و پاکتها نویسند. (ناظم الاطباء).
-
فلک مقدار
لغتنامه دهخدا
فلک مقدار. [ ف َ ل َ م ِ ] (ص مرکب ) فلک سیر. فلک مرتبه . فلک محل : این ز خوی ، عالم ملک عصمت وآن ز ری ، عالم فلک مقدار.خاقانی .
-
بی مقدار
لغتنامه دهخدا
بی مقدار. [ م ِ ] (ص مرکب ) (از: بی + مقدار) بی وقار و سبکسر. (آنندراج ). بی قدر و بی رتبه . بدون شرف و اعتبار. بدون قدرت . بی مایه و فقیر. (ناظم الاطباء) : نیاید آن نفع از ماه کآید از خورشیداگرچه منفعت ماه نیز بی مقدار. بوحنیفه ٔ اسکافی .اگر خوارست ...
-
واحد مقدار الکتریسیته
لغتنامه دهخدا
واحد مقدار الکتریسیته . [ ح ِ دِ م ِ رِ اِ ل ِ ت ِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) واحدی است که برای سنجش مقدار یا چندی الکتریسته به کار میرود.رجوع به مقدار الکتریسته شود. واحد مقدار الکتریسته کولُن است و از اضعاف آن کیلو کولُن است که برابر با 1000 کو...
-
واحد مقدار حرکت
لغتنامه دهخدا
واحد مقدار حرکت .[ ح ِ دِ م ِ رِ ح َ رَ ک َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) واحدی است که برای سنجش حرکت اجسام به کار میرود. واحد مقدار حرکت در دستگاه .S.G.C گرم سانتیمتر در ثانیه است و آن مقدار حرکتی است که از تغییر مکان جسم یک گرمی یا سرعت یک سانتیمتر در...
-
واحد مقدار گرما
لغتنامه دهخدا
واحد مقدار گرما. [ ح ِ دِ م ِ رِ گ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) واحدی است که برای سنجش مقدار گرما به کار میرود. واحد مقدار گرما در دستگاه .S.K.M کالری بزرگ است و آن مقدار حرارتیست که گرمای یک کیلوگرم آب مقطر را یک درجه بالا می برد و کالری کوچک 11000 ...
-
جستوجو در متن
-
خوارمایه
لغتنامه دهخدا
خوارمایه . [ خوا / خا ی َ / ی ِ ] (ص مرکب ) اندک مایه . حقیر. خرد. ناچیز. مقابل گرانمایه . (یادداشت بخط مؤلف ) : زبان بگشاد بر دشنام دایه همی گفت ای پلید خوارمایه . (ویس و رامین ).جوابش داد رنگ آمیز دایه بگفتا نیست کاری خوارمایه من این را چاره چون د...
-
خرده قرض
لغتنامه دهخدا
خرده قرض . [ خ ُ دَ / دِ ق َ ] (اِ مرکب ) قرضهای کوچک .طلبهای کم . طلبهای کم مقدار. (یادداشت بخط مؤلف ).- خرده قرضی بار آوردن ؛ طلبهای کوچک و کم ولی بمقدار زیاد بار آوردن . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
علصة
لغتنامه دهخدا
علصة. [ ع ُ ص َ ] (ع اِ)مقدار کم و قلیل . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
باریکه
لغتنامه دهخدا
باریکه . [ ک َ / ک ِ ] (ص ) باریک وتنک (تک ): از یک راه باریکه رفتم و خیلی صدمه خوردم . (فرهنگ نظام ). مقدار کم . چیز اندک . شی ٔ ناقابل . کم ارزش : یک باریکه کهنه . آب باریکه ؛ رزق کم . رزق اندک .یک باریکه از کنار ماهوت . یک باریکه چوب . یک باریکه خ...
-
کم
لغتنامه دهخدا
کم . [ ک َم م / ک َ ] (ع اِ) کمیت . (ناظم الاطباء). چندی . مقابل کیف . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). چندی . مقدار. (فرهنگ فارسی معین ).- کم و کیف ؛ چگونگی . (ناظم الاطباء). چند و چون ؛ از کم و کیف امری آگاه شدن . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || در...
-
شرذمه
لغتنامه دهخدا
شرذمه . [ ش َ ذَ م ِ ] (از ع ، اِ) جمعیت اندک از مردم . || پاره ای اندک از هر چیزی . قدر قلیل . || مقدار کم . || قطعه و پاره . (ناظم الاطباء).
-
کارون
لغتنامه دهخدا
کارون . (اِخ ) (رودخانه ٔ...) سرچشمه ٔ آن از کوه زرد بختیاری شروع و از جنوب شهرستان شوشتر وارد این شهرستان میشود. این رودخانه در شمال شوشتر به دو قسمت شده که یک شعبه ٔ آن از خاور شوشتر گذشته و به «گرگر» یا «کارون » معروف و دیگری از باختر شوشتر گذشته ...