کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقبولیت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مقبولیت
لغتنامه دهخدا
مقبولیت . [ م َ لی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) مأخوذ از تازی ، خوشگلی . زیبایی . || پسندیدگی و شایستگی . (ناظم الاطباء). و رجوع به مقبول شود.- مقبولیت عامه ؛ مسلمیت و مطاعیت و مطبوعیت . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
عام پسند
لغتنامه دهخدا
عام پسند. [ پ َ س َ ] (ن مف مرکب ) آنچه قبول عامه دارد. آنچه مقبولیت عامه دارد. همگان پسند. مردم پسند.
-
مردم پسندی
لغتنامه دهخدا
مردم پسندی . [ م َ دُ پ َ س َ ] (حامص مرکب ) مقبولیت . صفت مردم پسند. مورد قبول و پسند خلایق بودن .
-
خوش آیندگی
لغتنامه دهخدا
خوش آیندگی . [ خوَش ْ / خُش ْ ی َ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) زینت . زیبایی . لطافت . پاکیزگی . آرایش . خاطرنوازی || خوبی . نیکوئی . (ناظم الاطباء). || مقبولیت . مطبوعیت . پسندیدگی . (یادداشت مؤلف ).
-
دراگا
لغتنامه دهخدا
دراگا. [ دْرا / دِ ] (اِخ ) (ملکه ...) (1867 - 1903 م .). همسر الکساندر اوبرنوویچ (شاه صربستان ). وی زنی بیوه و از ندمای مادر شاه بود و زندگی گذشته ٔ وی به بدی شهرت داشت . الکساندر که به دام عشق او افتاده بود، در سال 1900 م . با وی وصلت کرد و این امر...
-
فتحعلی
لغتنامه دهخدا
فتحعلی . [ ف َ ع َ ] (اِخ ) آخوندزاده . میرزا فتحعلی فرزند میرزا احمد تقی ، بنابر آنچه از شماره های 43، 44 و 45 روزنامه ٔ کشکول چ تفلیس نقل شده از دانشمندان اواخر قرن سیزدهم هجری است که پس از تحصیل علوم متداول قدیم و جدید، در اصول و آداب مناظره مهارت...
-
کهن شدن
لغتنامه دهخدا
کهن شدن . [ ک ُ هََ / هَُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پیر شدن . سالخورده شدن . پیر و فرتوت گشتن : نماند تو را با پدر جنگ دیرکهن شد مگر گردد از جنگ سیر. فردوسی .جهاندار گرشاسب چون شد کهن نریمان ز کوپال گفتی سخن . فردوسی .- کهن شدن روی ؛ افسرده ودژم گشتن چهره...
-
کهن گشتن
لغتنامه دهخدا
کهن گشتن . [ ک ُ هََ / هَُ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) پیر شدن . به سن کهولت و سالخوردگی رسیدن : سرای سپنج است بر راه روتو گردی کهن دیگر آید به نو. فردوسی .اگر زآهنی چرخ بگْدازدت چو گشتی کهن باز نَنْوازدت . فردوسی .چنین گفت پرسنده را سروبن که شادان بدم تا ن...
-
روایی
لغتنامه دهخدا
روایی . [ رَ ] (حامص ) رواج . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ). رونق داشتن . (برهان قاطع). رونق و خوبی داد و ستد و خرید و فروخت . رواج بازار. ضد کسادی . (ناظم الاطباء). گرمی و تیزی بازار : تا مه نیسان بود روایی بستان تا مه کانون بود روایی ک...
-
امیرشاهی سبزواری
لغتنامه دهخدا
امیرشاهی سبزواری . [ اَ ی ِ س َ زِ ] (اِخ ) آق ملک بن جمال الدین . شاعر قرن نهم هجری و ملازم بایسنقرمیرزا و بنا بنوشته ٔ امیرعلیشیر نوایی در مجالس النفائس از سربداران سبزوار بوده است . شعر کم گفته ولی آنچه از او باقی مانده جزیل و محکم است . دیوان وی ...
-
کاشف الغطاء
لغتنامه دهخدا
کاشف الغطاء. [ ش ِ فُل ْ غ ِ ] (اِخ ) جعفربن شیخ خضربن شیخ یحیی حلی جناحی الاصل و نجفی المسکن و المدفن که به شیخ اکبر معروف و گاهی به شیخ نجفی موصوف و نسبت شریفش به مالک اشتر موصول میباشد از اکابرعلمای امامیه و اعاظم فقها و مجتهدین اثنا عشریه که علم ...
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...) علیشاه جیلانی وزیر سلطان محمد خدا بنده که در سال 711 هَ . ق . پس از قتل خواجه سعدالدین وزیر وزارت اولجایتو را یافت . حمداﷲ مستوفی در تاریخ گزیده نام اورا گاهی خواجه تاج الدین جیلان تبریزی و گاهی خواجه تاج ال...