کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقاسات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مقاسات
لغتنامه دهخدا
مقاسات . [ م ُ ] (از ع ، اِمص ) رنج کشیدن . (غیاث ). مقاساة. تحمل . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و اگرنه آتشی که تن من بر این رنجها الف گرفته است و در مقاسات شداید خو کرده در این حوادث زندگانی چگونه ممکن باشدی . (کلیله و دمنه چ مینوی ص 187). بنده...
-
واژههای همآوا
-
مقاساة
لغتنامه دهخدا
مقاساة. [ م ُ ] (ع مص ) (از «ق س و») رنج بکشیدن . (تاج المصادر بیهقی ). رنج چیزی کشیدن . (دهار) (از مجمل اللغة) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). معالجه ٔ امر شدید و مکابده ٔ آن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از اقرب الموارد). و رجوع به دو مد...
-
مقاصاة
لغتنامه دهخدا
مقاصاة. [م ُ ] (ع مص ) از کسی دور شدن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || نبرد کردن به دوری . (منتهی الارب ) (آنندراج ): قاصانی مقاصاة فقصوته ؛ نبرد کرد با من در دوری ومباعدت پس غالب آمدم بر آن ، و گویند: هلم...
-
جستوجو در متن
-
رسخ
لغتنامه دهخدا
رسخ . [ رَ س َ ] (ع اِمص ) پلیدی : تا وسخ و رسخ اوزار به عرق مقاسات و مکابدت بشویند. (جهانگشای جوینی ).
-
معانات
لغتنامه دهخدا
معانات . [ م ُ ] (ع مص ) رنج کشیدن . رنج چیزی کشیدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : نطاق طاقت از مقاسات آن بلا و معانات آن عنا تنگ آمد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). لشکر او به مقاسات اسفار و معانات اخطار متبرم گشته . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 233)....
-
عفواً
لغتنامه دهخدا
عفواً. [ ع َف ْ وَن ْ ] (ع ق ) بطور عفو وآمرزش و بخشش و بطور سهل و آسانی . (ناظم الاطباء).- عفواً صفواً ؛ بی سؤال و خالص : ما را عفوا صفوا حاصل شد و بی تحمل کلفتی و مقاسات مشقتی بدست آمد و مستصفی گشت . (تاریخ بیهقی ص 114).
-
تمادی
لغتنامه دهخدا
تمادی . [ ت َ ] (ع مص ) ستیهیدن در چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). لجاج کردن و ادامه دادن در آن . (از اقرب الموارد) : از شدت حال و تمادی ایام محنت و تراکم امواج کربت و مقاسات شداید غربت نالش کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). || به نهایت رسیدن . || د...
-
مقاسا
لغتنامه دهخدا
مقاسا. [ م ُ ](از ع ، اِمص ) تحمل رنج و سختی . مقاسات : هله منشین و میاسا بهل این صبر و مواسابگزین جهد و مقاسا که چو دیگم به شرر بر.مولوی (دیوان کبیر چ فروزانفر ج 3 ص 2).
-
تبرم
لغتنامه دهخدا
تبرم . [ ت َ ب َرْ رُ ] (ع مص ) سیربرآمدن . (تاج المصادر بیهقی ). تضجر. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || مانده شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || ملول گردیدن . (منتهی الارب ). فیه و به مل ّ. (قطر المحیط) (غیاث اللغات )(آنندراج ) (ناظم الاطباء)....
-
رنج کشیدن
لغتنامه دهخدا
رنج کشیدن . [ رَ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) تحمل مشقت و سختی کردن . تعب و زحمت را متحمل شدن . زحمت کشیدن . رنج بردن . مقاسات . (دهار). تکلف . بخشم رنج چیزی بکشیدن . (تاج المصادر بیهقی ) : کشیدی ورا گفت بسیار رنج کنون برخور ای رنج دیده ز گنج . فردوسی ....
-
مثابرت
لغتنامه دهخدا
مثابرت . [ م ُ ب َ رَ / م ُ ب ِ رَ ] (ع اِمص ) مداومت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). پایداری . مداومت درکاری : چون از کسی قصد اصفهان احساس نمودی و دانستی که در مقاومت و مزاولت امکان و مقدرت دارد ... پای مصابرت و مثابرت استوار کردی . (محاسن اصفهان ص 9...
-
نفثةالمصدور
لغتنامه دهخدا
نفثةالمصدور. [ ن َ ث َ تُل ْ م َ] (ع اِ مرکب ) آنچه مبتلا به بیماری ریوی بیرون افکند از خلط و خون تا بدان خود را اندک آرامشی بخشد. || اظهار شکوی و گلایه کردن از امری یا چیزی ناخوش آیند تا بدان آلام درونی تخفیف یابد. بث الشکوی . لب به شکایت گشودن و آل...
-
اثقال
لغتنامه دهخدا
اثقال . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ ثَقَل و ثِقل . بارهای گران . (منتهی الارب ). گرانیها. بارها. اسباب . امتعه . || اشیاء نفیسه : ثقل آن احمال و حمل آن اثقال از پشت بینداخت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). از رحال و اثقال او مبلغی تلف شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). رجّا...