کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقابله کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تنوین مقابله
لغتنامه دهخدا
تنوین مقابله . [ ت َن ْ، ن ِ م ُ ب َ / ب ِ ل َ / ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تنوینی است که به آخر جمعهای مؤنث سالم عربی درآید چنانکه در مسلمات و مؤمنات و نظائر آن . برخی گویند این بدل از نون جمع مذکر سالم است و بعضی گویند بدل از فتحه ٔ حالت نصب ...
-
زاویه ٔ مقابله ٔ اندرونی
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ مقابله ٔ اندرونی . [ ی َ / ی ِ ی ِ م ُ ب ِ ل َ / ل ِ ی ِ اَ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آن زاویه داخلی است که در مقابل زاویه ٔ خارج از مثلث واقع است . رجوع به التفهیم بیرونی ص 13 و زاویه ٔ خارجه ... از مثلث شود.
-
جستوجو در متن
-
واخوان کردن
لغتنامه دهخدا
واخوان کردن . [ خوا / خا ک َ دَ ] (مص مرکب ) مقابله ٔ مسوده با اصل . مطابقه . معارضه . رجوع به مقابله کردن و واخوان شود. || دوباره خواندن . (از یادداشتهای مؤلف ). || قپانی را با قپان دیگر درست و راست کردن . (از یادداشتهای مؤلف ).
-
روباروی کردن
لغتنامه دهخدا
روباروی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مقابل کردن . روبروی هم واداشتن . مواجه ساختن . مقابله نمودن . (ناظم الاطباء). و رجوع به روبرو و روبارو و روباروی و روبرو کردن شود.
-
چارچار کردن
لغتنامه دهخدا
چارچار کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) برابری و مقابله کردن : تا بر کسی گرفته نباشد خدای خشم پیش تو ناید و نکند با تو چارچار. منوچهری .|| ملاقات کردن . (ناظم الاطباء).
-
زورآوری کردن
لغتنامه دهخدا
زورآوری کردن . [ وَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نیرو کردن . مقابله کردن . مبارزه کردن . جنگ و ستیز کردن : جنگ و زورآوری مکن با مست . سعدی (گلستان ).یکی پنجه ٔ آهنین راست کردکه با شیر زورآوری خواست کرد. سعدی (بوستان ).رجوع به زور و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
معارضه کردن
لغتنامه دهخدا
معارضه کردن . [ م ُ رَ ض َ / رِ ض ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مبارات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مقابله کردن دو حریف و مدعی با یکدیگر.
-
مقابلت کردن
لغتنامه دهخدا
مقابلت کردن . [ م ُ ب َ / ب ِ ل َ ک َ دَ ](مص مرکب ) برابری کردن . ایستادگی کردن : مقابلت نکند با حجر به پیشانی مگر کسی که تهور کند به نادانی . سعدی .و رجوع به مقابله و ترکیب های آن شود.
-
پژهش
لغتنامه دهخدا
پژهش . [ پ ُ هَِ ] (اِمص ) پژوهش . مقابله : آنکه او این سخن شنید ازش باز پیش آردتا کند پژهش .در حاشیه ٔ لغت نامه ٔ اسدی نسخه ٔ نخجوانی این لفظ بمعنی مقابله و روبرو کردن و شعر رودکی به شاهد آمده است در فرهنگ اوبهی نیز لغت پژهش بمعنی مقابله آمده است . ...
-
روباروی شدن
لغتنامه دهخدا
روباروی شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مقابلة. مواجهة. برابر شدن . مقابل شدن . مواجه شدن : با کدامین رو نمیدانم سلیم !میشود آیینه روباروی او. محمدقلی سلیم (از آنندراج ).مقابلة؛ روباروی شدن . (منتهی الارب ). و رجوع به روبرو و روباروی و روباروی کردن شود.
-
گرم درآمدن
لغتنامه دهخدا
گرم درآمدن . [ گ َ دَ م َ دَ ] (مص مرکب ) سخت مقاومت کردن . دلیری کردن . پایداری سخت : جنگ سخت آنجای بود... آن ملاعین گرم درآمدند خاصه در مقابله ٔ امیر. (تاریخ بیهقی ).
-
چارچار
لغتنامه دهخدا
چارچار. (اِ مرکب ) بمعنی برابری و هم چشمی و همتائی کردن مخالفین با یکدیگر چنانکه دوچار شدن هم افاده ٔ همین معنی میکند که دو نفر از سویی و دو از سویی و هم چنین است چار از سویی و چار از سویی دیگر که مقابله ٔ مقدمه ٔمقاتله است . (آنندراج ). رجوع به چارچ...
-
جفوت
لغتنامه دهخدا
جفوت . [ ج َ وَ ] (ع مص ) جفوة. ستم و بدرفتاری کردن : پاداش افعال او به جفوت مقابله کردم . (سندبادنامه ص 153). رجوع به جفوة شود.
-
اداکردن
لغتنامه دهخدا
اداکردن . [ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بگزاردن . توختن . پرداختن (دین و مانند آن ). تأدیه کردن . دادن . تسلیم کردن . کارسازی کردن . واپس دادن . قضا کردن . تقضیه . وفا. ایفاء. موافات . استیفا کردن : پس بجای آورد رسالت را و ادا کرد امانت را. (تاریخ بیهقی ...