کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معیشت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معیشت
لغتنامه دهخدا
معیشت . [ م َ ش َ ] (ع اِمص ، اِ) زندگانی . (غیاث ). زیست . زندگی . زندگانی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : هر که از کسب ... اعراض نماید نه اسباب معیشت خویش تواند ساخت و نه دیگران در تعهد تواند داشت . (کلیله و دمنه ). و شاید بود که کسی را برای فراغ ا...
-
واژههای مشابه
-
معیشت اندوز
لغتنامه دهخدا
معیشت اندوز. [ م َ ش َ اَ ] (نف مرکب ) آنکه اسباب زندگانی خود را اندوخته می کند. (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
معیشة
لغتنامه دهخدا
معیشة. [ م َ ش َ ] (ع مص ) زیستن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) زندگانی . (ترجمان القرآن ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): و کم اهلکنا من قریة بطرت معیشتها فتلک مساکنهم لم تسکن ...
-
جستوجو در متن
-
ضنک
لغتنامه دهخدا
ضنک . [ ض َ ] (ع ص ) (معرب از تنگ ) تنگ . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء): معیشت ضنک ؛ معیشت ضیّقة؛ عیش تنگ . (دهار). || تنگی در هر چیز (للذکر و الانثی ). (منتهی الارب ).
-
معوشة
لغتنامه دهخدا
معوشة. [ م َ ش َ ] (ع اِ) (از «ع وش ») زندگانی ، لغتی ازدیة است در معیشت . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از محیطالمحیط).
-
افاق
لغتنامه دهخدا
افاق . [ اَف ْ فا ] (ع ص ) کسی که در نواحی زمین برای کسب معیشت رود. (از ناظم الاطباء).
-
حریبه
لغتنامه دهخدا
حریبه . [ ح َ ب َ ] (ع اِ) حریبه ٔ مرد؛ مال مسلوبه ٔ او یا مال که بدان معیشت گذراند. ج ، حَرائب .
-
رمق
لغتنامه دهخدا
رمق . [ رُ م ُ ] (ع ص ، اِ) درویشان که روزگار را به اندک معیشت گذارند.ج ِ رامِق و رَموق . (منتهی الارب ). فقیرانی که به اندک مایه از معیشت اکتفاء کنند. (از اقرب الموارد) (ازمتن اللغة). || بدخواهان . (منتهی الارب ). حاسدان . (از اقرب الموارد) (از متن ...
-
رموق
لغتنامه دهخدا
رموق . [ رَ ] (ع ص ) درویش که روزگار را به اندک معیشت گذارد. ج ، رُمُق . (از منتهی الارب ). فقیری که به اندک مایه از معیشت اکتفا کند. (اقرب الموارد) (از متن اللغه ). رامق . (اقرب الموارد). || بدخواه . (از منتهی الارب ). حاسد. (از اقرب الموارد) (متن ا...
-
متعیش
لغتنامه دهخدا
متعیش . [ م ُ ت َ ع َی ْ ی ِ ] (ع ص ) آن که او را اندک کفاف باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). آن که وی را کفاف اندک بود. (ناظم الاطباء). || آن که به تکلف اسباب معیشت فراهم کند و آن که طلب معیشت کند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تعیش شود...
-
تعیش
لغتنامه دهخدا
تعیش . [ ت َ ع َی ْ ی ُ ] (ع مص ) به حیلت زیستن . (تاج المصادر بیهقی ). || بتکلف اسباب معیشت ساختن و طلب کردن آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تکلف اسباب زندگی . (از اقرب الموارد). اسباب معیشت ساختن . (غیاث اللغات ).
-
کرز
لغتنامه دهخدا
کرز. [ ] (اِخ ) نام گروهی وحشی و چادرنشین . مسکن آنها کوهستان میانه بیخه ٔ احشام وبیخه ٔ فال لارستان در زمستان و تابستان است . معیشت آنها از شکار کوه و بزداری است . (فارسنامه ٔ ناصری ).