کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معیرالممالک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معیرالممالک
لغتنامه دهخدا
معیرالممالک . [ م ُ ع َی ْ ی ِ رُل ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) (... ثانی ) دوستعلیخان اول پسر حسینعلی بیک بسطامی معیرالممالک اول - از رجال مشهور دوره ٔ نادرشاه - بود. وی درسال 1237 هَ . ق . با سمت خزانه داری در اردوکشی فتحعلیشاه به طرف عراق همراه اردو بود اما...
-
معیرالممالک
لغتنامه دهخدا
معیرالممالک . [ م ُ ع َی ْ ی ِ رُل ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) حسینعلی یا حسنعلی بیک بسطامی از وزرای نادرشاه بود و پس از کشته شدن نادرشاه در دربار عادل شاه تمام امور مهم با رأی او حل و فصل می شد. وی پدر دوستعلیخان اول معیرالممالک بود. (از تاریخ رجال ایران تا...
-
معیرالممالک
لغتنامه دهخدا
معیرالممالک . [ م ُ ع َی ْ ی ِ رُل ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) دوستعلی خان نظام الدوله (1236-1290 هَ . ق .). پسر حسینعلی خان معیرالممالک داماد فتحعلیشاه بود اما دوستعلی خان از دختر فتحعلیشاه نیست و از زن دیگر اوست . در اواخر سلطنت محمدشاه قاجار حاکم یزد بود. ...
-
معیرالممالک
لغتنامه دهخدا
معیرالممالک . [ م ُ ع َی ْ ی ِ رُل ْ م َل ِ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) مسؤول ضرابخانه ٔ شاهی و سکه زدن پولهای گوناگون در سراسر کشور در زمان صفویه که تمام سکه های طلا و نقره با اطلاع و اجازه ٔ او ضرب می شد و عیار آنها را او معین می کرد. (زندگانی شاه عبا...
-
جستوجو در متن
-
معیرالممالکی
لغتنامه دهخدا
معیرالممالکی . [ م ُ ع َی ْ ی ِ رُل ْ م َ ل ِ ] (حامص مرکب ) شغل و مقام معیرالممالک . و رجوع به معیرالممالک شود.
-
کاغذی
لغتنامه دهخدا
کاغذی . [ غ َ ] (اِ) نوعی از کبوتران نقش است . (معیرالممالک مجله ٔ یغما سال دهم ص 561).
-
واصلی
لغتنامه دهخدا
واصلی . [ ص ِ ] (ص نسبی ) رسیده . واصل شده . وصول شده : و بغیر همان مبلغ فوق چیزی انفاد خزانه ٔعامره نمیشد و شانزده یک از وجه واصلی سر کار خاصه شریفه در وجه معیرالممالک از قدیم الایام الی الاَّن مقرر و مستمر است . (تذکرة الملوک چ دبیرسیاقی ص 24).
-
سالار السلطنه
لغتنامه دهخدا
سالار السلطنه . [ رُس ْ س َ طَ ن َ ](اِخ ) نصرةالدین میرزا فرزند ناصرالدین شاه بود وی در شعر و موسیقی دست داشت و بسال 1333 هَ . ش . پس ازیک عمل خطرناک جراحی در پاریس درگذشت . رجوع به یادداشتهای معیّرالممالک مجله ٔ یغما سال 11 ص 297 شود.
-
باغ فردوس
لغتنامه دهخدا
باغ فردوس . [ ف ِ دَ / دو ] (اِخ ) باغی و عمارتی در تجریش میان زعفرانیه به جعفرآباد در خیابان ولی عصر تهران که اکنون آن باغ و حوالی آن صورت محله ای بخود گرفته است و حدود هزارگزی از پل جعفرآباد تجریش فاصله دارد. رجوع به مقالات معیرالممالک در مجله ٔ یغ...
-
باغ معیر
لغتنامه دهخدا
باغ معیر. [غ ِ م ُ ع َی ْ ی ِ ] (اِخ ) نام باغی در مغرب تهران میان سید نصرالدین و میدان محمدیه (اعدام ) متعلق به خاندان معیرالممالک . (از مجله ٔ اطلاعات ماهانه ، شماره ٔ 98ص 8). آنجا آب انباری و مدرسه ای نیز باین نام هست .
-
روزنامچه
لغتنامه دهخدا
روزنامچه . [ م َ / م ِ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) کاغذی که در آن حساب یا احوال هرروزه ٔ کسی مرقوم باشد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). دفتری که در آن محاسبات یومیه را نویسند. (لغت محلی شوشتر) : اجناس خوراکی که پیشکش می آوردند... موافق طومار... صاحب جمعان بیو...
-
محمد
لغتنامه دهخدا
محمد.[ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) حاج سید محمد امام جمعه ٔ تهران پسر حاج سید زین العابدین امام جمعه و نوه ٔ دختری دوستعلی خان معیرالممالک (نظام الدوله ) بوده است . تحصیلاتش را در نجف انجام داده و از شاگردان آخوند ملامحمدکاظم خراسانی بوده و در اواخر سال ...
-
مسکوک
لغتنامه دهخدا
مسکوک . [ م َ ] (ع ص ) سکه زده شده . (آنندراج ). سکه زده . مضروب (زر یا سیم ): زر مسکوک . فضه ٔ مسکوک . سیم مسکوک : معیرالممالک یک دانگ از وزن عباسی را کم نموده ، عباسی را شش دانگ مسکوک ... نموده . (تذکرة الملوک ص 23). طلا، مسکوک از قرار مثقالی پنجاه...
-
شمس العلماء
لغتنامه دهخدا
شمس العلماء. [ ش َ سُل ْ ع ُ ل َ ] (اِخ ) شیخ محمد مهدی بن (ملا) غلامعلی . مشهور به حاجی آقاخوندبن حسن بن رضابن خدابنده بن رضابنده (متوفای 1331 هَ . ق ). پدر وی در عبدالرب آباد قزوین ساکن و در آن حدود مشهور و صاحب ریاست دینی بود. محمدمهدی مقدمات علوم...